محدودیتهای مذکور برای حفاظت از ارزشهای دینی، استانداردهای اخلاقی، نظم اجتماعی و برقراری عدالت اجتماعی ضروری هستند. به عبارت دیگر موارد فوق محدودیت برای آزادی تلقی نمیشوند، بلکه شرط وجود و تداوم آزادی در محدودهی ارزشهای اسلامی بهشمار میروند؛ بنابراین در اقتصاد اسلامی اصل بر آزادی اقتصادی است تا جایی که منع شرعی وجود نداشته باشد و تا حدی که این آزادی به مصالح جامعه و منافع سایر افراد ضرر نرساند. [۸۲۶] نقش نظارتی دولت بر بازار که در ادبیات اسلامی به «حسبه» معروف است، علاوه بر تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی، بهمنظور تضمین و تأمین آزادی فعالیتهای اقتصادی از طریق زمینه سازی برای فعالیت سالم رقابتی و برقراری بازار سالم در نظر گرفته شده است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از مقایسهی اندیشهی اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام در مورد دولت و بازار نتیجه میگیریم که در اندیشهی اقتصادی اسلام نقش و وظایف و نیز محدودهی دخالت دولت در اقتصاد با جزئیات بیشتری نسبت به یهودیت و مسیحیت مطرح شده است. [۸۲۷]
فصل دوم) نتیجه گیری
با توجه به مباحث مذکور بین اندیشه اقتصادی یهودی، مسیحی و اسلام ، همگرایی و واگراییها وجود دارد که در دو بخش تشابهات و تفاوت خواهند آمد:
۱-۲)اشتراکات
از مقایسه جهان بینی واصول اقتصادی اندیشههای یهودی، مسیحی و اسلام مباحث زیر استخراج میشود:
-
- مالکیت مطلق و حقیقی به خدا تعلق دارد و انسان فقط بهعنوان امانتداری مسئول، ثروتها را در اختیار دارد. مالکیت بهعنوان حق مطلق، بلکه حقی پذیرفته شدهاست که متضمن مسئولیت است.
-
- در هر سه دین برعدالت، بهعنوان زیربنای اقتصاد مطلوب تأکید شده است.
-
- برمسئولیت ثروتمندان در کمک به فقرا در هر سه دین تأکید شده است که با توزیع بخشی از ثروت خود در بین فقرا آنها را همیاری میکنند و برابری را در جامعه گسترش میدهند.
-
- در هر سه دین بر ضرورت دخالت دولت در اقتصاد برای تحقق عدالت تأکید شده است؛چون عدالت تنها با توجه به معیار ارزشهای اخلاقی ایجاد نمی شود و یک نهاد منتخب مردم باید بر اجرای درست عدالت و قسط نظارت کند.
-
- عقلانیت اقتصادی در اندیشهی دینی به صورت توسعه یافته مطرح است؛ به این معنا که فعالیتهای اقتصادی همراه با احساس مذهبی و دینی انجام میشود و خود کنترلی را در مقابل قانونگرایی صرف در فعالیتهای اقتصادی مطرح می کند.
-
- صاحب نظران اقتصادی یهودی، مسیحی و مسلمان هم عقیدهاند که متون مقدس یهودی، مسیحی ومسلمان منبع ارزشها و هنجاریهای دینی را در فعالیتهای اقتصادی شکل میدهند.
-
- اندیشهی اقتصادی دین از یکسو بر حقوق اقتصادی مؤمنان و از سوی دیگر، بر تعهدات آنها تأکید دارد. انسان در بین سایر عوامل تولیدی به دلیل کرامت و شأن انسانی خدادادی، نقش و جایگاه ویژهای دارد.
-
- ریشهی اصلی مشکلات اقتصادی (مانند فقر) در هر سه دین، ناکارایی در تولید و بیعدالتی در توزیع دانسته شده است .
۲-۲)افتراقات
-
- دربابرهی این مسئله که «نقش دولت در زمینه اقتصاد دینی چه باید باشد؟»، نویسندگان مسلمان بر این عقیدهاند که دولت باید قوانین دینی را در حوزهی اقتصاد به اجرا درآورد، اما نویسندگان یهودی و مسیحی بر اینکه رعایت قوانین دینی موضوعی است که به وجدان اخلاقی افراد بستگی دارد، تأکید میکنند. از مقایسهی اندیشه اقتصادی یهودیت ، مسیحیت و اسلام در مورد دولت و بازار نتیجه میگیریم که در اندیشهی اقتصادی اسلام نقش و وظایف و نیز محدودهی دخالت دولت در اقتصاد با جزئیات بیشتری نسبت به یهودیت و مسیحیت مطرح شده است.
-
- پرداختن به موضع نسبی این سه دین دربارهی ربا بسیار جالب توجه است : مسیحیان این عمل را در صورتی تقبیح میکنند که به زیادهی فاحش[۸۲۸]تبدیل شود، اما در صورتیکه این زیاده کم[۸۲۹]باشد مانعی ندارد در حالیکه ، به نظر نمی رسد این مسئله برای یهودیت صدق کند. دانشمندان یهودی نه تنها بهره را با ربا یکسان میدانند بلکه آن را با سود نیز برابر میانگارند.اقتصاد اسرائیل امروزی با اقتصادهای غربی تفاوتی ندارد، چرا که بهره در معاملات مالی استفاده گستردهای دارد و انگیزهی سود برای تجارت حائز اهمیتی فراوان است. موضع اسلام در باب محکومیت ربا کاملاً آشکار است و به عنوان یکی از روشنترین ویژگیهای نظام اقصادی اسلام تلقی می شود .
۳٫تفاوت در اختلاف درآمد و ثروت ، در هر سه دین مورد تاکید قرار گرفته است. یهودیت با احیای نظم الهی جویای انجام آن است ، لیکن تاحدی متناقض است که این دین چنین دیدگاهی را باور دارد ؛ به طوری که بر اساس این باور حتی تفاوتهای بزرگ ثروت و درآمد نیز لزوماً ” موقعیت ناعادلانهای از زندگی ” را به تصویر نمی کشد. مسیحیان یک ” میانه روی در توزیع ثروت ” را مطلوب دانسته اند. با این حال، در کتب عهد جدید نیاز به برابری مادی در مقابل برابری معنوی موضوع چندان قابل توجهی نیست. موضع اسلام در این باره عبارت از استفادهی بهینه از منابع دنیوی ( در چارچوب قوانینی دینی) برای بیشینه کردن لذات اخروی است.
۴- یکی از موضوعات قابل مقایسه بین یهودیت،مسیحیت و اسلام ، حجم و صراحت موضوعات و مطالب اقتصادی موجود در قرآن کریم و کتاب مقدس است. در قرآن کریم نسبت به کتاب مقدس فضای بیشتری به موضوعات اقتصادی اختصاص یافته است. دامنهی موضوعات اقتصادی در کتاب مقدس(عهد قدیم و عهد جدید) محدود است و موضوعات اقتصادی اندکیبا مراجعهی مستقیم به کتاب مقدس حل و فصل میشود.
-
- اقتصاد دانان یهودی خاطر نشان می کنند که مسائل مرتبط با توزیع ثروت در آموزههای تورات بیان نشده است و عهد قدیم دربارهی موضوعات مربوط به توزیع ثروت تجویزی نکرده است. اقتصاددانان مسیحی هم خاطر نشان میکنند که مسائل مرتبط با توزیع ثروت درآموزههای عیسی مسیح (ع) بیان نشده است و درعهد جدید نیز جوازی دربارهی موضوعات مربوط به توزیع ثروت وجودی ندارد. اغلب به خاطر این که رفاه مادی از اعمال مذهبی اهمیت کمتری دارد، هیچ طرحی برای یک توزیع بهینه کالاهای مادی درجامعه دنیوی وجود ندارد. در اندیشهی اقتصادی اسلام مسئله توزیع به صورت جدی و مفصل مطرح شده است. مسئله توزیع، از پیش از تولید (توزیع منابع طبیعی) تا هنگام تولید ، مبادله ، توزیع پس از تولید و توزیع مجدد درآمد و ثروت، در اقتصاد اسلامی مطرح شده است.
۶٫این نظریهی اصلی که «تمامی ثروتهای دنیا متعلق به خداست و انسان تنها وسیلهای برای این ثروت است.» در میان این سه دین مشترک است. با این حال، با توجه به لوازم این نظریه برای رفتار اقتصادی تفاوتهای اندکی در بیان آنها وجود دارد. بدین ترتیب در حالیکه موضع یهودیان تساوی گرایانه است، مالکیت خداوند را مطلق می داند؛ لذا حق داشتن اموال در یهودیت برای افراد یا اقوام مطلق نیست. نظر مسیحیان این است که هر چند مردم به خاطر نعمتهای خداوند که در دسترس دارند مسئولند، برحسب توانایی و قدرت خود راههای بسیار زیادی هم برای استفاده از آنها دارند. موضع اسلام تاکید بر مفهوم مالکیت نسبی تمامی ثروتهاست. بدین ترتیب افراد باید ، از هر آنچه که خداوند آنها را سزاوار آن دانسته است، با میانه روی مصرف کنند و برای منفعت جامعه خود آنرا استفاده کنند .
سخن آخر
در پایان باید گفت :
اولین نهاد غیردینی ، اقتصاد است و یکی از دغدغههای اصلی همهی ادیان اقتصاد بوده وهست . در یهودیت به خاطر حوادث پیش آمده بر یهودیان، پول و اقتصاد برای آنها درونی شدهاست و دنیا گرایی را معادل اقتصاد میدانند. در مسیحیت اولیه دین و دنیا یکجا قرار نمی گیرند و به خاطر همین دنیا گرایی کفر است، برای نمونه اگر انسان در مذهب کاتولیک به قصد فردا کار کند، خدا را که به عنوان پدر در همه حال به او توجه دارد زیر سئوال برده است، در نتیجه اقتصاد معنای خاصی پیدا می کند و می تواند تنها تمشیت امور روزمره به حساب آید. امّا در مذهب پروتستان کار، تکلیف الهی است و انسان می تواند بیش از نیاز روزمره خود به جمع آوری ثروت بپردازد. می توان گفت اگر این مذهب نبود، اروپا در زمینهی اقتصادی دچار مشکل می شد. در اسلام همیشه به معاد و معاش توأمان توجه شده است و انسان میتواند با استفاده بهینه از منابع دنیوی ( در چارچوب قوانین دینی) برای بیشینه کردن لذات اخروی خود تلاش کند؛ لذا می توان گفت اسلام یهودیت معادی شده است.
به طور کلی دین و اقتصاد، دو حوزهی کاملاً مرتبط به هم هستند. تأمل و دقت نظر در پدیدارهای دینی ، پرده از این مسئله بر می دارد که حوزهی مسائل مربوط به دین دارای گستره و دامنههای گوناگون است که بدون توجه به شناخت هر یک از آنها نمیتوان به شناخت کامل و همه جانبهی دین دست یافت. از این رو نیاز به مطالعات میان رشتهای در حوزهی تحقیقات دینی ضروری به نظر می رسد. زیرا این گونه مطالعات می تواند از تخصص گرایی افراطی علوم بکاهد و در نتیجه افقهای جدیدی از معرفت را به روی پژوهشگران و اندیشمندان گشاید و نگرش تازهای را برای آنان به ارمغان آورد.
به هر حال، دین و اقتصاد دو بعد زندگی انسانی و اجتماعی هستند که ترسیم و تحلیل صحیح آنها و عمل درست به مفادشان، باعث تصحیح و تعدیل یکدیگر شده است و همگرایی حاصل از این تعامل ، برکارآمدی هر دو و همچنین دیگر ابعاد زندگی تأثیر بهسزایی خواهد داشت.
الف-منابع فارسی و عربی:
*قرآن کریم
*کتاب مقدس(عهد قدیم و عهد جدید)
آمدی، غررالحکم و دررالکلم، شرح و ترجمه فارسی: سیّد هاشم رسولی محلاتی،۲ جلد، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،۱۳۷۷٫
اپستاین، ایزیدور، یهودیّت بررسی تاریخی،ترجمه بهزار سالکی،چاپ دوم،تهران:موسسه علمی پژوهشی حکمت و فلسفه ایران،۱۳۸۸٫
اجتهادی، ابوالقاسم، وضع مالی و مالیه مسلمین از آغاز تا پایان دوره اموی، تهران: سروش، ۱۳۶۳٫
احمد ، خورشید ، مطالعاتی در اقتصاد اسلامی ، ترجمه محمد جواد مهدوی،مشهد:انتشارات آستان قدس رضوی ،۱۳۷۴٫
ارسطاطالیس، اخلاق نیکوماخس، ترجمه:ابوالقاسم، پور حسینی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۸۱٫
ایسینگ ،اتمار، تاریخ اندیشه و عقاید اقتصادی، ترجمه:هادی صمدی،تهران: دانشگاه تربیت مدرس، ۱۳۷۴٫
بهداد،سهراب،«اسلامی کردن اقتصاد در دانشگاه های ایران»،مجله کنکاش،شماره ۱۳،آمریکا،۱۳۷۶٫
پیشلر، هانس و گابریل، اینگه برگ؛«نقش عنصر اخلاق در تدوین مکاتب اقتصادی و تعالیم مردم گرایانه ی مذهب کالونی»؛ در ارزش ها حقوق و وظایف از نگاه اندیشمندان مسلمان ومسیحی؛ ویراستاران:اکبر قنبری و آندریاس بشته، تهران: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی،۱۳۸۰٫
تفضلی، فریدون ، تاریخ عقاید اقتصادی، تهران: نشر نی،۱۳۷۲٫
تقوی،حیدر،جمع اخلاق و اقتصاد در اسلام، ترجمه حسن توانایان فرد،تهران:ناشرمترجم،۱۳۶۶٫
توتونچیان، ایرج ،پول و بانکداری اسلامی و مقایسه آن با نظام سرمایه داری، تهران: انتشارات توانگران،۱۳۷۹٫
جو ویور، مری؛درآمدی بر مسیحیّت؛ترجمه:حسن قنبری؛قم:مرکزمطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب؛۱۳۷۲٫
جوادی آملی ، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن مجید ، جلد۶(سیره انبیاء)،قم:نشر رجاء،۱۳۷۲٫
چپرا، محمّد عمر، «دشوار ترین آزمون اقتصاد دانان اسلامی»،ترجمه اسحاق علوی،قم:هفته نامه پگاه،شماره۱۷٫
[دوشنبه 1401-04-13] [ 03:20:00 ب.ظ ]
|