ارائه یک روش برای بخش بندی بطن راست و … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
پارامترهای به روز کن.
پارامترهای و را به روز کن
تا زمانیکه به معیار توقف برسد. (همگرایی)
در هر مرحله الگوریتم (جدول ۳-۱) یک تابع سازگاری برای ارزیابی موقعیت ذرهها استفاده می شود. برای مدل کردن گروه، هر جزء n در یک فضای چند بعدی بر اساس مقادیر موقعیت (xnt) و سرعت (νnt) که خیلی به اطلاعات بهترین موقعیت محلی()، بهترین همسایگی() و بهترین کلی() وابسته هستند، حرکت می کنند.
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
(۳-۱)
(۳-۲)
ضرایب ووووزنهایی را به نفوذ داخلی، بهترین کلی، بهترین محلی، و بهترین همسایگی وقتی که سرعت جدید تعیین می شود، اختصاص می دهند. به صورت معمول نفوذ داخلی به مقدار کمی کمتر از ۱ تنظیم می شود،ومقادیر صحیح ثابتی هستند که نشان دهنده مولفههای “شناختی” و “اجتماعی” هستند. با این حال نتایج مختلفی با اختصاص دادن نفوذهای مختلف حاصل می شود. برای مثال بعضی روشها بهترین همسایگی را در نظر نمی گیرند و را برابر صفر میگذارند. با توجه به کاربرد و مشخصههای مسئله وزندهی این پارامترها می تواند به حاصل شدن نتیجه بهتر منجر شود. پارامترهای r1، r2 وr3 بردارهای تصادفی هستند که به صورت کلی یک تعداد عدد تصادفی یکسان بین ۰و۱ هستند. ذرات در PSO برای تابع سازگاری بررسی میشوند، که به عنوان واریانس کلاس بین توزیعهای شدت تصویر تعریف می شود.
در شروع سرعت ذرات برابر ۰ قرار داده میشوند و موقعیتشان به صورت تصادفی داخل مرزهای فضای جستجو تنظیم می شود. فضای جستجو به تعداد سطح روشنایی L وابسته است که برای یک تصویر سطح خاکستری ذرات بین ۰ و ۲۵۵ گسترش مییابند. بهترین کلی و بهترین همسایگی به صورت اولیه با بدترین مقادیر ممکن مقداردهی میشوند که بر اساس طبیعت مسئله محاسبه میشوند. پارامترهای دیگر که احتیاج است تنظیم شوند عبارت است از اندازه جمعیت و معیار توقف. اندازه جمعیت برای بهینهسازی برای بدست آوردن یک راه حل کلی خوب در یک بازه زمانی محدود قابل قبول، بسیار مهم است. معیار توقف می تواند براساس مسئله یک عدد از پیش تعیین شده تکرارها باشد.
تصویردودویی بخشبندی شده توسط الگوریتمPSO در شکل ۳-۲- نشان داده شده است.
الف
ب
شکل۳-۳. الف) تصویراصلی و بخشبندی شده نمونه اول
ب) تصویراصلی و بخشبندی شده نمونه دوم
۳-۳- عملیات ساختاری
همانطور که در شکل ۳-۲ مشاهده می شود بخشبندی حاصل از PSO علاوه بر بطن راست و چپ شامل اجزای دیگر هم می شود برای اینکه ما از خروجی این مرحله برای خودکار کردن روش پیمایش تصادفی استفاده میکنیم پس نیاز است که اجزای غیر از بطن راست و چپ تا حد ممکن از تصویر حذف شوند. برای رفع این مشکل از آنجایی که بطن راست و چپ از اجزای بزرگ تصویر هستند ما از عملیات ساختاری استفاده کردیم.
عملیات ساختاری به عملیاتی گفته میشود که بر روی تصاویر باینری یا مقیاس خاکستری اعمال شده و هدف از آن ایجاد تغییر و یا تصحیح در اجزا داخل یک تصویر میباشد. این عملیات معمولا به عنوان یک مرحله پیش پردازش انجام می شود. از مهمترین عملیات ساختاری عبارتند از: عملیات افزایش، عملیات فرسایش، عملیات گشودن، عملیات بستن.
عملیات افزایش و فرسایش: منظور از عملیات افزایش عملیاتی است که باعث افزایش ابعاد اجزاء داخل تصویر به اندازه یک یا چند پیکسل میگردد. در اثر این عمل ممکن است نقاطی که از یک تصویر در اثر عواملی چون تاثیر نویز یا اعمال حد آستانه نامطلوب جا افتاده است، تصحیح گردند. مثلا ممکن است دو جزء از تصویر به یکدیگر متصل گردند. الگوریتم اعمال فیلتر افزایش به یک تصویر باینری بدین صورت است که تمامی نقاط سیاه تصویر بررسی شده در صورتیکه حداقل یکی از همسایگان انتخابی نقطه مورد بررسی سفید باشند، نقطه مزبور نیز سفید خواهد شد در غیر اینصورت سیاه باقی خواهد ماند.
عملیات فرسایش دقیقا عکس عملیات افزایش است. در این عملیات معمولا نقاط ناخواسته حذف میشوند و سایر اجزا تصویر نیز به اندازه یک یا چند پیکسل نازکتر خواهند شد. در یک تصویر باینری تمامی نقاط سفید تصویر بررسی شده در صورتیکه حداقل یکی از همسایگان انتخابی آن سیاه باشد، آن نقطه نیز سیاه خواهد شد.
عملیات ساختاری گشودن و بستن: از ترکیبهای مختلف دو عملیات افزایش و فرسایش میتوان عملیات دیگری ایجاد کرد. مهمترین این عملیات، عملیات گشودن و بستن است. در عملیات گشودن اجزایی از تصویر که از یک اندازه تعیین شده کوچکتر باشند حذف میشوند بدون آنکه ابعاد سایر اجزا تغییر کند. در عملیات بستن نیز نواحی جا افتاده تصویر بدون تغییر در ابعاد سایر اجزا ترمیم میگردند. عملا در صورتیکه ابتدا عملیات فرسایش و سپس افزایش بر یک تصویر اعمال شود، نتیجه، عملیات گشودن خواهد بود اما اگر ابتدا افزایش و سپس فرسایش اعمال گردد، عملیات بستن حاصل خواهد شد.
در این تحقیق برای از بین بردن مشکل حضور عضلات پاپیلاری در بخش بندی بطن چپ و همچنین از بین بردن اجزای کوچک تصویر از آنجائیکه که بطن راست و چپ جزء اجزای بزرگ تصویر هستند، از عملیات های ساختاری استفاده میکنیم (شکل ۳-۳). روش ما برای انتخاب خودکار نقاط برچسب دار به این ترتیب است که، توسط روش PSO بخشبندی اولیه را انجام داده و سپس توسط عملیاتهای ساختاری بقیه تصویر بجز بطن راست و چپ را از تصویر حذف کرده و در نهایت مرکز اجزای تصویر باینری بخشبندی شده به عنوان نقاط پیشزمینه و یک نقطه به صورت تصادفی از قسمت سیاه تصویر به عنوان پس زمینه انتخاب می شود و به این صورت نقاط برچسب دار برای شروع کار الگوریتم پیمایشگر تصادفی به صورت خودکار مشخص می شود. همانطور که در شکل۳-۳ هم دیده می شود اگر مرکز اجسام را به عنوان نقاط برچسب دار انتخاب کنیم این باعث می شود که این نقاط در عضلات پاپیلاری بطن چپ و در قسمتی که اشتباها به عنوان بطن راست بخشبندی شده است قرار نگیرد.
الف
ب
شکل۳-۴. الف) نتیجه بخشبندی توسط PSO و ساختار عملیاتی نمونه اول ب) نتیجه بخشبندی توسط PSO و ساختار عملیاتی نمونه دوم
تصویر تا حد زیادی در این مرحله بخشبندی شده است ولی به علت نازک بودن دیواره بطن راست این بخشبندی در قسمت بطن راست از دقت کافی برخوردار نیست برای حل این مشکل از روش پیمایشگر تصادفی بهبود داده شده به عنوان بخشبندی کننده نهایی استفاده کردیم. استفاده از تصویر بخشبندی شده به جای تصویر اصلی باعث افزایش سرعت و دقت روش ارائه شده می شود. از آنجایی که در روش پیمایشگر تصادفی از اختلاف شدت روشنایی برای بخشبندی استفاده می کند و از آنجایی که در تصاویر قلبی قسمت هایی وجود دارد که تباین مشابه یا نزدیک با قلب دارد این روش به تنهایی نمی تواند بخشبندی دقیق را انجام دهد و همچنین دقت بخشبندی به صورت زیاذی وابسته به انتخاب نقاط برچسب دار زمینه میباشد، چون بخشبندی را بر اساس شباهت پیکسلها با نقاط بر چسب دار انجام میدهد حال اگر نقطه بر چسب دار در پسزمینه تصویر در محلی قرار گیرد که تباین مشابه یا نزیک به بطنها را داشته باشد بخشبندی به صورت درستی انجام نخواهد شد به این دلیل ما ابتدا تا جایی که ممکن است قسمت های اضافی را از تصویر حدف میکنیم.
۳-۴- روش پیمایشگر تصادفی
در الگوریتم پیمایشگر تصادفی کاربر نقاط شروع هر ناحیه تصویر که مربوط به شی مجزا در تصویر است مشخص می کند. هر نقطه شروع توسط کاربر برچسبگذاری می شود. این مرحله رامیتوان به صورت خودکار همانطور که در قسمت ۲-۳ آورده شده انجام داد. الگوریتم پیمایشگر تصادفی، کلیه نقاطی را که برچسب ندارند را با احتمال رسیدن به هر نقطه بر چسب دار از نقطه شروع و یافتن بزرگترین احتمال، نشانه گذاری می کند. بدین منظور از یک بردار k عنصر استفاده می شود که هر عنصر احتمال رسیدن از نقطه شروع به برچسب هر ناحیه تفکیک شده توسط کاربر را نشان میدهد.
برای هر تصویر یک گراف با تعداد ثابتی راس و لبه فرض می شود بطوریکه به هر لبه وزنی با مقدار حقیقی نسبت داده می شود که متناسب با احتمال عبور پیمایشگر تصادفی از آن لبه میباشد. بدون توجه به ابعاد داده ها برای هر عنصر اساسی تصویر از پیکسل، و برای گراف از اصطلاح گره یا راس استفاده می شود. احتمال اینکه پیمایشگر تصادفی به یک نقطه شروع برچسب گذاری شده برسد دقیقا برابر حل مسئله دیریکله با اعمال شرایط مرزی در نقاط شروع است بطوریکه نقطه شروع مورد نظر برابر ۱ قرار داده شود در حالیکه بقیه نقاط صفر هستند.
راه حل مسئله دیریکله برای یک گراف دلخواه دقیقا برابر با توزیع پتانسیل الکتریکی روی رئوس مدار الکتریکی که دارای مقاومتهایی هستند متناظر با معکوس وزنها در گراف بطوریکه شرایط مرزی بوسیله منبع ولتاژ که پتانسیل الکتریکی را در رئوس مرزها تثبیت می کند فراهم می شود.
ارتباط پیمایش تصادفی روی گرافها با تئوری مدار گسسته در واقع بدین صورت است که برای محاسبه احتمال اینکه پیمایشگر تصادفی با شروع از نقطه vi ابتدا به نقطه برچسب گذاری شده xi برسد کافی است مسئله مدار الکتریکی معادل با مسئله دیریکله را حل کرد. برای این کار لازم است پتانسیل کلیه نقاط شروع به جز نقطه مورد نظر را برابر صفر قرار داد. سپس به کمک منبع ولتاژ، پتانسیل نقطه مورد نظر را روی مقدار واحد تثبیت کرد. پتانسیلی که بر روی هر نقطه برچسب گذاری نشده ایجاد می شود احتمال رسیدن پیمایشگر از آن نقطه به نقطه برچسب گذاری شده مورد نظر را نشان میدهد. پتانسیلهای الکتریکی را میتوان به کمک حل یک دستگاه معادلاتی تنک بدست آورد.
تابعی که مسئله دیریکله را برای شرایط مرزی خاص حل می کند معروف به تابع هارمونیک است. شکل ۳-۴ عملکرد تابع هارمونیک را برای یک گراف ۴ ۴ با وزنهای واحد هنگامی که سه نقطه برچسبگذاری شده داریم نشان میدهد.
شکل۳-۵. محاسبه احتمال اینکه پیمایشگر تصادفی با شروع از نقطه vi ابتدا به نقطه برچسب گذاری شده xi برسد کافی است مسئله مدار الکتریکی معادل با مسئله ترکیبی دیریکله را حل کرد.
از دیگر ویژگیهای الگوریتم پیمایش تصادفی موارد زیر هستند:
هر ناحیه تفکیک شده متناظر با یک نقطه بر چسب گذاری شده است.
K احتمال بدست آمده برای هر پیکسل برابر میانگین وزن دار بردارهای kتایی احتمال برای پیکسلهای همسایه است بطوریکه وزنها توسط پیمایشگر تعیین شده است.
مسئله دارای یک جواب واحد میباشد.
الگوریتم پیمایش تصادفی اولین بار در زمینه بینایی ماشین به منظور طبقه بندی بافت پارچه مورد استفاده قرار گرفت. اخیرا از زمان متوسط برخورد پیمایشگر تصادفی با مرزهای شی مورد نظر برای تعیین شکل هندسی مرزهای شی استفاده شده است.
در روش پیمایش تصادفی، هر پیمایشگر تصادفی بر روی یک پیکسل قرار میگیرد و اولین پیکسلهایی که پیمایشگر به آنها میرسند در نظر گرفته می شود، این الگوریتم در عمل غیر قابل اجرا است. خوشبختانه به کمک رابطه بین پیمایشگر تصادفی و نظریه پتانسیل روشی ساده و راحت برای محاسبه احتمال ها برای ما فراهم می کند.
در این بخش الگوریتم از سه جهت مورد تحلیل قرار میگیرد:
تولید وزنهای گراف
ایجاد دستگاه معادلاتی مربوطه برای حل مسئله
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-13] [ 02:57:00 ب.ظ ]
|