سایت دانلود پایان نامه: بررسی علم و عصمت در تفاسیر شیعه- فایل ۹ – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
دوم در سوره ص فرمود : قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعینَ اِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصینَ [۳۵۸]
و این بیان گذشت که حضرت موسی علیه السلام مخلَص بوده است و قبل از نبوت مخلص بوده است فرمود : وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسى إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا [۳۵۹])
مرحوم علامه می فرماید : این کاری که حضرت موسی انجام داد چون عاقبت وخیمی دارد و حضرت موسی علیه السلام در خطر افتاد لذا فرمود (هذا من عمل الشیطان) یا درسوره شعراء فرمود: قالَ فَعَلْتُها إِذاً وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ [۳۶۰]) و اینکه فرمود : قالَ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسی فَاغْفِرْ لی فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ چون که خود را در معرض خطر و هلاکت قرار داد و مراد از غفران در این آیه ظاهراً این فعل تبعه سوء نداشته باشد و او را از غم نجات بدهد و از شر فرعون در امان باشد خداوند متعال در جواب فرمود وَ قَتَلْتَ نَفْساً فَنَجَّیْناکَ مِنَ الْغَمِّ [۳۶۱]
در تایید قول علامه این آیه است : فَأَصْبَحَ فِی الْمَدینَهِ خائِفاً یَتَرَقَّب)
حضرت بعد از کشتن آن فرد قبطی مراقب بود و در خوف بسر می برد در حالی که قبلا دارای امنیت بود تا اینکه شخصی برای او خبر آورد که فرعونیان قصد جان او را کردند به همین جهت حضرت با ترس از آنجا خارج شد و به سوی مدین راه افتاد . فرمود: وَ جاءَ رَجُلٌ مِنْ أَقْصَى الْمَدینَهِ یَسْعى قالَ یا مُوسى إِنَّ الْمَلَأَ یَأْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ فَاخْرُجْ إِنِّی لَکَ مِنَ النَّاصِحینَ فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ وَ لَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقاءَ مَدْیَنَ قالَ عَسى رَبِّی أَنْ یَهْدِیَنی سَواءَ السَّبیلِ [۳۶۲]) اگر شیطان تسلطی بر عباد مخلص خدا ندارد و قادر نیست آنها را اغواء کند پس چرا حضرت فرمود: هذا من عمل الشیطان انه عدو مضل)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
مرحوم علامه می فرماید: شیطان باعث عداوت و کینه بین افراد بشر است شخص قبطی با عداو و کینه به سمت شخصی که از بنی اسرائیل بود آمد و با او به ستیز برخاست تا به هلاکت شخص قبطی منجر شد یعنی این عمل شیطانی است که افراد را اغوا بکند تا با هم به مخاصمه و نزاع بپردازند همان طور که فرمود: إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَهَ وَ الْبَغْضاءَ[۳۶۳]
۴-۱-۱-۳-۲- حضرت عیسی علیه السلام:
یکی دیگر از انبیای اولوالعزم که خداوند متعال به شرح زندگی و فضای تربیتی و محیط فرهنگی و خانوادگی او میپردازد حضرت عیسی علیه السلام است.
۱-۲ حضرت عیسی علیه السلام از انبیای اولوالعزم است معنای اولوالعزم در بیان سابق گذشت.
۲-۲ خداوند متعال کتاب و حکمت و تورات و انجیل را به حضرت عیسی علیه السلام تعلیم می دهد.
تعلیم تورات و انجیل یعنی تورات نازل شده بر موسی علیه السلام را تصدیق می کند و انجیل را برای مردم تبلیغ می کند فرمود وَ قَفَّیْنا عَلى آثارِهِمْ بِعیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراهِ وَ آتَیْناهُ الْإِنْجیلَ فیهِ هُدىً وَ نُورٌ وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْراهِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَهً لِلْمُتَّقینَ[۳۶۴])
در این آیه کریمه دوبار بیان شده است که مصدق تورات است . مصدق تورات یعنی وحیی که بر حضرت موسی علیه السلام شده است . حضرت عیسی علیه السلام آن را تصدیق می کند و اگر کسی به نبوت حضرت عیسی معتقد شد لازمه آن که به نبوت حضرت موسی باید ایمان بیاورد و شهادت قرآن نسبت به اینکه حضرت عیسی مصدق تورات است یعنی مورد تعلیم تورات قرار گرفته است . البته نباید تصور کرد که حضرت عیسی علیه السلام تورات را از بنی اسرائیل یاد گرفته باشد چون اولاً قرآن این را مردود می شمارد و فرمود : وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ التَّوْراهَ وَ الْإِنْجیلَ[۳۶۵].
پس همان طور که انجیل را از کسی فرا نگرفته بلکه به او وحی شده است . تورات هم بر حضرت عیسی علیه السلام وحی شده است .
دوم : دومین دلیل بر اینکه حضرت عیسی تورات را از مردم یاد نگرفته است این است که تورات تحریف شده است فرمود : مِنَ الَّذینَ هادُوا یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ عَنْ مَواضِعِه[۳۶۶] همچنین در سوره مائده آیات ۳۱ و ۴۱ و در سوره بقره آیه ۷۵ فرموده است .
-بیان دو نکته در مورد تعلیم تورات به حضرت عیسی علیه السلام نکته اول: از قرآن کریم استفاده می شود که هر پیامبری مصدّق کتب پیش از خود است گرچه به او کتاب جدیدی وحی می شود نظیر حضرت عیسی علیه السلام در این آیه و آیات دیگر و نظیر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فرمود : وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتابِ وَ مُهَیْمِناً عَلَیْه[۳۶۷])
این نشان دهنده این است که این کتب و ارسال رسل در خط واحد هستند که همان صراط مستقیم است .
نکته دوم : حضرت عیسی در دوره خود نیازمند وحی خود از طرف خدای متعال است که همان انجیل باشد چرا باید تورات به او تعلیم داده بشود جواب این سوال در آیات سوره هود و سوره احقاف است. در این دو سوره ، تورات را به عنوان امام قبل از قرآن بیان می کند فرمود : أَ فَمَنْ کانَ عَلى بَیِّنَهٍ مِنْ رَبِّهِ وَ یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَهً [۳۶۸]و در سوره احقاف می فرماید : وَ مِنْ قَبْلِهِ کِتابُ مُوسى إِماماً وَ رَحْمَهً وَ هذا کِتابٌ مُصَدِّقٌ لِساناً عَرَبِیًّا لِیُنْذِرَ الَّذینَ ظَلَمُوا وَ بُشْرى لِلْمُحْسِنینَ [۳۶۹]
امام یعنی کتابی که مقدم است و چون قرآن مهیمن بر کتب قبل از خود است آن کتاب (تورات) امام قبل از قرآن معرفی شده است ولی امام قرآن نیست چون قرآن مهیمن بر آن است در نتیجه می شود فهمید که انجیل در واقع بخشی از تورات و امام انجیل تورات است . و انجیل در واقع تعدیل آنچه که در تورات تحریف شده است با مقداری تغییر در سوره مبارکه آل عمران از زبان مبارک حضرت عیسی می فرماید: من مصدّق تورات هستم و آنچه که بر شما حرام شده است را حلال کنم فرمود : وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطیعُونِ [۳۷۰]
تعلیم دیگر حضرت عیسی علیه السلام اینکه به او حکمت آموخت در سوره نساء می فرماید ما به آل ابراهیم کتاب و حکمت و ملک عظیم داده ایم فرمود : أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً [۳۷۱] پس تمام انبیاء ابراهیمی دارای حکمت هستند و به موجب اینکه انبیای قبل از ابراهیم همچنین فرستاده خدا هستند مورد تعلیم حکمت از طرف خداوند متعال هستند .
البته در مورد بعضی از انبیاء تصریح شده است که به آنها حکمت داده شده مانند حضرت داود علیه السلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله بعضی افراد گرچه نبی نبودند ولی به آنها حکمت داده شده است مانند لقمان فرمود : وَ لَقَدْ آتَیْنا لُقْمانَ الْحِکْمَهَ أَنِ اشْکُرْ لِلَّهِ وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ [۳۷۲]
در مورد حکمت الهی باید به چند نکته توجه کرد :
حکمت تعلیم الهی است و إعطاء خداوندی است
تعریف حکمت
حکمت غیر از کتاب وحی شده بر نبی و غیر از علم الهی
انبیاء مامور بوددند که حکمت را به مردم تعلیم دهند .
در مورد نکته اول صراحت قرآن است در مورد حضرت عیسی علیه السلام می فرماید : وَ إِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَه[۳۷۳] در مرود داود علیه السلام می فرماید : فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَ آتاهُ اللَّهُ الْمُلْکَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَهُ مِمَّا یَشاء[۳۷۴] در مرود نبی الکرم صلی الله علیه و اله می فرماید : وَ أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَیْکَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ وَ کانَ فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکَ عَظیماً[۳۷۵] و به صورت کلی فرمود :که حکمت باید داده شود فرمود : یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ[۳۷۶]
۲- تعریف حکمت
حکمت در اصطلاح قرآن جامع نوعی از معارف است که با بایدها و نبایدها و احکام الهی متفاوتند یعنی حکمت جامع ارزش های معرفتی الهی است . ممکن است اشخاص در تطبیق احکام الهی در زندگی کوشا باشند ولی به حکمت الهی نمی رسند چون حکمت الهی از نسخ عمل همراه با تدبر است به همین جهت فرمود: یُؤْتِی الْحِکْمَهَ مَنْ یَشاءُ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِکْمَهَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً کَثیراً وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ
پس اولوالالباب یعنی صاحبان لبّ و خرد این کلام برای آنها بصورت یادآوری است . در سیاق این آیه و آیه سوره اسرا که فرمود : ذلِکَ مِمَّا أَوْحى إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى فی جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً[۳۷۷]اگر ملاحظه بشود بدست می آید که خداوند متعال در صدد بیان احکام همراه با معرفت و شناخت است مثلا در سوره بقره می فرماید : یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیِّباتِ ما کَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیَمَّمُوا الْخَبیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ [۳۷۸]
در این آیه مبارکه خداوند امر به انفاق می کند ولی این امر همراه با معرفت توحیدی است چون می فرماید اگر انفاق می کنید بدانید این اموال از اعطا ماست (مما اخرجنا لکم من الارض) درست است که شما کسب کردید ولی ما اخراج کردیم نظیر آنچه که در سوره واقعه فرمود : أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ [۳۷۹]سپس می فرماید: وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمیدٌ
این دو اسم دو حد وسط هستند برای اینکه خداوند متعال غنی مطلق است و هر موجودی از او وجود می گیرد و به او نیازمند است پس منفق و آنچه انفاق می شود از آن خداست و او مالک حقیقی است چون انسان ها مالک اعتباری هستند .
سپس می فرماید : شما باید سخن کسی را گوش کنید که هم در رزق شما وسعت و برکت قرار می دهد چون او مالک ارزاق است و خزائن اشیاء دست اوست و هم علم او عین ذات اوست و علیمِ به شما و رزق شما و آنچه که انجام می دهید چون قد احاط (بکل شی ءٍ علماً) فرمود: الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ وَ اللَّهُ یَعِدُکُمْ مَغْفِرَهً مِنْهُ وَ فَضْلاً وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ [۳۸۰]
در سیاق آیات سوره إسراء می فرماید : وَ أَوْفُوا الْکَیْلَ إِذا کِلْتُمْ وَ زِنُوا بِالْقِسْطاسِ الْمُسْتَقیمِ ذلِکَ خَیْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْویلاً [۳۸۱] اگر می خواهید در زندگی به عاقبت أحسن رجوع کنید در داد و ستد به حق معامله کنید مرحوم علامه در ذیل این آیه بیان لطیفی دارد چون این نوشته محل آن نیست از آن می گذریم .
علاوه بر بیان احکام جامعه می فرماید شما در اعتقاد پیدا کردن بر هر قضیه و گزاره ای حق پیروی از وهم و گمان و خیال و حدس ندارید باید در تمام قضایا تابع علم باشد و اگر به صورت یقینی به گزاره علم پیدا کردید حق اعتقاد به آن را دارید بدیهی است که این آیه ارشاد به حکم عقل است چناچه علم منطق متکفل صیانت ذهن از خطای در فکر می فرماید : وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ کُلُّ أُولئِکَ کانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً [۳۸۲]
این شمّه ای بود از آیات محفوف به حکمت . اطلاع بر تفاصیل این حکمت در آیات در تفاسیر بصورت مفصل بیان شده است .
مرحوم علامه بیانی دارد به عنوان (کلام فی معنی تعلیم الحکمه) در این باب بعد از بحث دقیق در مورد جوانب احکام الهی و اینکه خداوند متعال (یهدی الی الحق) می فرماید: و لیس الحق الا الرای و الاعتقاد الذی یطابقه الواقع و یلازمه الرشد من غیر غی و هذا هو الحکمه – الرای الذی أحکم فی صدقه فلا یتخلله کذب و فی نفعه فلا یعقبه ضرر[۳۸۳])
یعنی حق جز رأی و اعتقادی که مطابق واقع باشد و ملازم رشد و بالندگی باشد نیست این حکمت است یعنی نظری که در صدق بودنش محکم است و امکان وجود غیر حق (کذب) در آن نیست و در نفعی که دارد امکان ندارد که عاقبت به ضرر برسد
پس آن رأی صادق و آن اعتقاد صحیح زمانی محقق می شود که مبتنی بر براهین محکم توحیدی است . اگر آدمی با برهان به عرفان رسید عاقبت هم خود و هم جهان وهم مبدأ و معاد را به صورت علم جزمی شناسد .
مرحوم علامه در ذیل آیه یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا[۳۸۴]
می فرماید : حکمه مصدر نوعی از حکم است و مراد از حکم علم به معارف حق الهی و برداشتن پرده غیب از آنچه که در نظر عادی است ایشان بر اساس آیات (یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ یُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ[۳۸۵]) و (ْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ[۳۸۶]حکم را به معنای حکمت گرفته است .
پس حکمت آن چیزی که شخص را به حق می رساند و شاره شد که حکمت اعطایی است البته برای این اعطاء شروطی است . مهمترین شرط رسیدن حمکت اخلاص است اخلاص یعنی نظر توحیدی داشتن و خالص از هرگونه شرک است . مرحوم صدوق نقل می کند که رسول الله صلی الله علیه و آله می فرماید : ما أخلص عبدٌلله عزوجل اربعین صباحا الاجرت ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه[۳۸۷])
تعبیر این حدیث چنان اعجاب بر انگیز است که می فرماید : (جرت ینابیع الحکمه) نمی فرماید (أنشئت) یعنی به وجود بیایند بلکه (جرت) تعبیر دوم فرمود : (ینابیع) نه (ینبوع) یعنی چشمه هایی از حکمت از قلب آن شخص می جوشد اینکه فرمود : (من قلبه) چون این قلب طوری خالص شده و رها است همانند قلب ابراهیم علیه السلام إِذْ جاءَ رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلیمٍ [۳۸۸]چنین قلبی که در روایت فرمود : قلب المومن عرش الرحمن[۳۸۹])
اینکه گفتیم شخص حکیم به خود معرفت پیدا می کند چون فرمود : أفضل الحکمه معرفه الانسان نفسه[۳۹۰]) این معرفت به خود از جهت وجود است که انسان فقیر الی الله است فقر انسان نظیر قضیه منطقی که گفته می شود (الانسان ضاحک) که عرض خاص یا (الانسان قائم) که عرض عام یا (الانسان ناطق) که فصل ذاتی است نیست بلکه از سنخ (الانسان موجودٌ) یعنی انسان فقر وجودی دارد چنین شخصی اگر به این گزاره علم پیدا کرد حکیم است ودر مقابل به غنی مطلق خضوع و خشوع کامل دارد .
در حدیث می فرماید (من اخلص) یعنی کسی که عمل خالصانه انجام بدهد به او حکمه اعطا می شود پس حضرت عیسی علیه السلام که صاحب حکمت است قبل از حکمت خالصانه عمل می کرده است پس می توان نتیجه گرفت قبل از نبوت خالصانه عمل می کرد چون ایشان در روزهای اول عمر مبارک خود می فرماید : قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا [۳۹۱]همچنین شخص صبی باشد یعنی در کودکی باشد و به حکمت برسد از اوائل عمر با اخلاص باشد که خداوند متعال به او حکمت می دهد نظیر حضرت یحیی علیه السلام فرمود : یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّهٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا[۳۹۲]
در این بحث شبهه نشود که چگونه ممکن است عقل کودک چنان رشد کند که به اخلاص برسد و در نتیجه صاحب حکمت بشود به این علت که نمی توان عقول انبیاء را با سایر عقول مقایسه کرد در فصل اول این نوشته اشارتی شد که عقول انبیاء افضلّ و اتمّ از عقول سایر افراد بشر است .
شاید به ذهن بیاید که چگونه حضرت عیسی علیه السلام در سن کودکی به این معارف نائل بیاید در حالی که شما می گویید باید شخص در محل مخصوص به خود تعلیم ببیند و در بیوتات أنبیاء باشد تا به این معارف برسد و در حالی که حضرت عیسی هنوز به آن مقدار در بیوت انبیاء نبوده است .
در جواب شاید بتوان این را گفت :
۱- وجود حضرت مریم و تربیت این زن نزد زکریای نبی علیه السلام رحم امن و محل معنوی را برای فرزندی همچون حضرت عیسی را آماده کرد شاهد این مطلب در آن آیه ای که خداوند متعال بر شرح رشد نطفه و مضعه و علقه تا اینکه جنین بشود آمده است خداوند سبحان در آخر می فرماید : فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقینَ [۳۹۳]
خداوند متعال در رشد انسان در رحم مادر به خود تبارک می گوید وقتی رشد جسمانی انسان در رحم مادر چنین فضیلتی دارد که انسان به جایگاهی برسد که روح خدا در کالبد او دمیده می شود بدیهی است که رشد روحی فرزند که از کانال همین مادر به جنین می رسد فضیلتی بس عظیم دارد و رشد روحی با ارزش تر از رشد جسمی است به همین خاطر قرآن می فرماید نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ [۳۹۴] یعنی زنان شما کشتزار شما هستند و برای خودتان بقیه ای داشته باشید یعنی در انتخاب محل کشت باید کاملاً مراقب باشند تا نتیجه ای سالم بدهد و خداوند متعال برای نبی خود حضرت مریم را انتخاب کرد .
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-13] [ 03:22:00 ب.ظ ]
|