۵-١-۵-٢) شاخص حجم بدن (لپتین) :
لپتین یک سیتوکین تولید شده بوسیله سلول های بافت چربی سفید است که در کنترل اشتها، مصرف انرژی و تنظیم متابولیسم استخوان نقش دارد. لپتین، همچنین تکثیر سلولی را تحریک کرده و فعالیت متابولیکی کندروسیت ها را افزایش می­دهد. اخیرا مشخص شده است که در افراد مبتلا به استئوارتریت بین غلظت های پلاسمایی لپتین و شاخص حجم بدن ارتباط معناداری وجود دارد(۳۹). علاوه بر این ثابت شده است که بین غلظت­های پلاسمایی بالای لپتین و شدت آسیب غضروفی در موش­های صحرایی ارتباط معنی­داری وجود دارد(۱۶).
۶-١-۵-٢) استئوارتریت ارثی :
در انسان استئوارتریت متعاقب نقص ژنتیکی در بهم پیوستگی[۴۷] رشته­ های کلاژنی نوع (COL-II)II اتفاق می­افتد و نظریه ها­ی دیگری نیز در مورد موتاسیون ژنتیکی در ژن­های کندکننده نوع دیگر کلاژن وجود دارد(۵۵).
٧-١-۵-٢) تغییرات بیوشیمیایی :
در استئوارتریت غضروف، کلاژن به یک نوع متفاوت دیگر کلاژنی که از نظر اندازه بزرگتر است در پوست و استخوان احیا می شود. سنتز پروتئین­ها و گلیکوآمینوگلیکان­ها افزایش پیدا می­ کند. اگر چه از نظرکمیت کاهش پیدا می­ کنند. بسته به این که بیماری متوسط تا خفیف باشد نسبت آن متغیر است.
در موارد شدید بیماری، فرایندهای جبران­پذیر نیز با شکست همراه است. اما با این حال توصیه شده است که درمان در همان مرحله اول بیماری انجام شود که در این صورت هنوز ظرفیت فراهم شدن سلولها و ماتریکس برای ترمیم وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حقیقت این تغییرات بین استئوارتریت و بیماری دژنراتیو مفصلی گاهی اوقات گیج­کننده است. ارتوپدسیت های انسانی اغلب استرس دارند چون ضخامت غضروف مفصلی را کاهش می­ دهند که در این صورت فضای مفصلی کاهش می­یابد و در رادیوگرافی اسکلروزیس دیده شده است. این در حالی است که کلینسین های دام کوچک معمولا به استئوفیت­های حاشیه­ای مراجعه می­ کنند. اغلب با قطع وتر صلیبی، استئوفیت­های شدیدی ممکن است اتفاق بیافتد اما سطح مفصل نسبتا نرمال به نظر می­رسد.
در استئوارتریت ویژگی مشخص کاهش فضای مفصلی است که در تصویر رادیوگرافی کاملا مشخص است. در مرحله اول ایجاد استئوارتریت، تخریب و دژنراسیون به طور معمول در سطح مفصل و فیبراسیون سطحی صورت می­گیرد وکندروسیت ها اغلب به شکل کلنی مشاهده می شود و در مرحله پیشرفته آن تغییرات دژنراتیو ممکن است همه غضروف مفصلی را درگیر کند وکاهش پیشرونده مفصلی اتفاق می­افتد. مرگ برنامه­ ریزی شده سلولها کندروسیت ها بصورت غالب در حالت استئوآرتریت پیشرفته بخصوص نزدیک به سطح مفصلی مشاهده می­ شود(۲۲).
فیبریلاسیون سطحی، ارتباط و همبستگی با دژنراسیون کلاژن نوع II دارد. که این حالت فعالیت های مکانیکی و عملی کاربردی بافت مفصلی را تحت تأثیر قرار می­دهد که در حالت طبیعی فیبریل ­های کلاژن، مخصوص پایداری و انجام این فرایندها هستند و فعالیتهای کششی هم در سطح مفصل نسبت به عمق مفصل حالت نرمال­تر بیشتری دارد(۳۴).
پروتئوگلیکان­ها ترکیبات مهمی از غضروف مفصلی هستند و در واقع کاهش این ترکیبات باعث تخریب غضروف می­ شود. آگریکان یک پروتئوگلیکان غالب و بزرگ یا پروتئوگلیکان سولفات کندروتین یا یک پروتئین تغییرشکل یافته با کربوهیدرات­های بزرگ است در غضروف مفصلی وجود دارد که شامل یک کانون پروتئینی با زنجیره­های گلیکوزآمینوگلیکان که پیوند کووالانسی دارند. کاهش مولکولهای آگریکان در بافت غضروفی باعث افزایش فیبریل­های کلاژن و القای آنزیم کلاژناز و دسترسی آن به این فیبریل ها می­ شود(۱۹).
تخریب شبکه غضروفی در بافت غضروفی باعث آسیب به پروتئوگلیکان­های اصلی مثل آگریکان می­ شود. اهمیت این موضوع از این جهت است که در این حالت زمان بسیار زیادی برای شروع متابولیک دوباره فیبرهای کلاژن از آگریکان نیاز است، همچنین شناخته شده است که کندروسیت­ها می­توانند ماتریکس خارج سلولی[۴۸] (ECM) مثل پروتئوگلیکان­ها، کلاژن، فیبرونکتین، اینتگرین­ها[۴۹] و دیگر پروتئین­هایی که برای پایداری هرچه بیشتر قدرت کششی و کاهش فشار نیاز است را سنتزکنند .پایداری ماتریکس خارج سلولی(ECM) در حالت نرمال می تواند مقاومت مکانیکی مناسبی ایجاد کند که کلید مناسبی در جلوگیری از آغاز روند پاتولوژیکی در استئوارتریت می­باشد.
١– سیتوکین­های پیش التهابی[۵۰] :
اینترلوکین ۱[۵۱] (IL-1):
دو نوع اینترکولین ۱ وجود دارد که شامل می­باشند. مشخص شده است که یکی از مهمترین سیتوکاین­های کاتابولیک شرکت­کننده در استئوآرتریت است(۱۰و۷۳).
بعد از تبدیل شدن به فرم فعال خود طی یکسری فرایندها باعث افزایش تولید پپتیدهای پیش التهابی ثانویه مانند IL-6,IL-8,IL-12 ، کموکاین­ها[۵۲]، لوکوترین [۵۳]B4 (LTB) پروستوگلاندین (PGE2)[54]E2ماتریکس متالوپروتئینازهاو نیتریک اکسید می شود.
همچنین مسیرهای ترمیم ماتریکس خارج سلولی آسیب­دیده را در کندروسیت ها مهار کرده، باعث رها شدن پرتئوگلیکان­ها از داخل ماتریکس خارج سلولی به داخل مایع سینوویالی شده، سنتز کلاژن نوع ,IX XI و IIرا مهارکرده، تولید مولکول های پروتئوگلیکان غیرطبیعی را افزایش داده و باعث کاهش تولید مهارکننده­های غضروف توصیف شده است. به طورکلی اینترلوکین ۱ به عنوان محرک اصلی دژنراسیون غضروف توصیف شده است(۲۰و۷۱).
٢ -فاکتور نکروزدهنده توموری آلفا[۵۵] :
این فاکتور بوسیله ماکروفاژها، کندروسیت­ها، سلولهای سینوویال و استئوکلاست ها ترشح شده و بوسیله یک آنزیم اختصاصی تبدیل­کننده فعال می­ شود. شواهدی وجود دارد که این آنزیم در بیماران مبتلا به استئوارتریت در غلظت­های بالا وجود دارد(۲۰و۷۱).
تأثیرات بیولوژیک خود را از طریق واکنش با دو پذیرنده که پذیرنده­های نوع ۱ و نوع ۲ نامیده می­شوند، القا می­ کند. مشخص شده که پذیرنده نوع ۱ فاکتور نکروز دهنده توموری، در ماتریکس خارج سلولی غضروف افراد مبتلا به استئوآرتریت وجود دارد(۲۰).
همچنین وجود این پذیرنده در غشا سینوویال و غضروف کلسیفاید نشده یک مدل سینوویت- آرتریت ایجاد شده با اندوتوکسین در اسب­ها مشخص شده است(۷۱).
هر چند به نظر می رسد دارای اثرات مشابه اینترلوکین ۱ روی غضروف مفصلی است اما ظاهرا نقش مهمتری در پاتوفیزیولوژی آرتریت روماتوئیدی دارد(۱۰و۷۳).
در حقیقت یک شیوه کاهش تأثیرات بر روی غضروف مفصلی افراد مبتلا به آرتریت روماتوئیدی، تجویز پادتن ضد است (۱۸). اما این آنتی­بادی­ها در درمان استئوارتریت استفاده نشده­اند.
٣-آگریکانازها[۵۶] :
این خانواده دارای ۱۹ عضو دارد. آگریکاناز۱ و آگریکاناز ۲ آنزیم­ های پروتئولیتیک بوده که در تجزیه آگریکان موجود در غضروف در استئوارتریت نقش دارند(۷۰).
آگریکانازها هسته پروتئینی آگریکان را تجزیه کرده و نقش مهمی در پاتوفیزیولوژی استئوارتریت ایفا می­ کند. به نظر می­رسد سنتز این دو آنزیم در کندروسیت­ها، بوسیله IL-1β تنظیم می­ شود. شواهد قانع­کننده ­ای وجود دارد که تحت شرایط خاص IL-1β باعث کاهش سنتز آگریکاناز ۱ می­ شود(۷۳).
اخیرا دریک مدل استئوارتریت در سگ مشاهده شده است که یک مهارکننده به نام لیکوفلون[۵۷] از طریق دو مسیر لیپواکسیژناز و سیکلواکسیژناز سنتز آگریکانازها را مهار می کند(۴۹).
۴– سرین­پروتئازها[۵۸] :
اعضای مهم این خانواده عبارتند از فعال­کننده پلاسمینوژن[۵۹]، برادی کینین[۶۰]، پلاسمین[۶۱]، تریپسین[۶۲]، کاتپسین [۶۳]G والاستاز[۶۴] است. این آنزیم ها می توانند مستقیما مولکول­های ماتریکس خارج سلولی را تجزیه کنند. با این وجود تأثیر کاتابولیکی اصلی آنها بوسیله فعال کردن پروتئازهای خفته[۶۵] مانند پیش ماتریکس متالوپروتئینازها صورت می­گیرد. شواهدی وجود دارد که IL-1β ممکن است تولید این آنزیم­ها را افزایش دهد(۴۲). برادی کینین یک واسطه مهم سینوویت است. اخیرا یک آنتاگونیست اختصاصی رسپتور برادی کلینین ۲β تولید شده که نتایج رضایت بخشی در درمان استئوارتریت در زانوی انسان دانسته است(۷۳).
۵-ایکوزانوئیدها[۶۶]:
شامل پروستوگلاندین­ها، ترومبوکسان ها[۶۷] لوکوترین­ها از متابولیت های آراشیدونیک اسید بوده و بوسیله سلولهای التهابی، کندروسیت­ها و سلول های سینوویالی تولید می­شوند. این مواد در مفاصل ملتهب وجود دارند.
مهار سنتز ایکوزانوئیدها یک اساس در درمان استئوارتریت در انسان و حیوانات است. داروهای ضد التهاب غیراستروئیدی و کورتیکواستروئیدها به منظور دستیابی به این هدف تولید شده است و باعث تسکین درد و تراوش مایع سینوویالی می شوند. با این حال هیچ یک از این دو دارو، تغییری در پیشرفت بیماری ایجاد نمی- کنند. کورتیکواستروئیدها به عنوان داروهای ضد التهاب قوی شناخته می شوند، اما تأثیر این داروها بر روی متابولیسم و پاسخ­های ایمونولوژیک محدود به مفصل نبوده و در سطح سیستمیک گسترش می یابد. به علاوه این داروها بویژه اگر به صورت مکرر استفاده شوند باعث کاتابولیسم غضروف مفصلی می­شوند(۷۳).
۶– اکسید نیتریک (NO):
یک واسطه ضد التهابی است که بوسیله چندین نوع سلول در مفصل ساخته می­شوند. این ترکیب رسوب سولفات را در داخل زنجیره­­های گلیکوزآمینوگلیکان کاهش داده و باعث کاهش سنتز کلاژن می­ شود (۴۱و۵۹). اکسید نیتریک همچنین فعالیت فاکتورهای رشد مثل فاکتور تغییر دهنده رشد بتا[۶۸] ((TGF-β و فاکتور رشد مشابه انسولین نوع[۶۹]۱(IGF-1) را کاهش داده و مشخص شده که بوسیله مرگ برنامه­ ریزی شده غیرعادی سلولهای کندورسیت­ می ­تواند در پاتوژنز استئوارتریت نقش داشته باشد(۳۶).
تحریک کندروسیت­ها بوسیله اندوتوکسین یا IL-1β، فرم قابل تحریک نیتریک اکساید سنتاز[۷۰](iNOS) و آنزیم­ های مرتبط با آن را فعال می­ کند هر چند به نظر نمی­رسد که تولید موضعی نیتریک اکساید سنتاز نقش کلیدی در ایجاد استئوارتریت در اسب داشته باشد(۵۹و۷۳). اما در اسب­های مبتلا به استئوارتریت بین آسیب غضروفی و مرگ سلولی برنامه­ ریزی شده کندروسیت و واکنش ایمنی شدید به نیتروتیروزین[۷۱] (یک پروتئین که ارتباط نزدیک با تولید سلولی اکسید نیتریک داد) ارتباط معناداری مشخص شد ، در حالیکه در اسب­های سالم چنین ارتباطی وجود نداشت(۳۶).
تجویز مهارکننده های نیتریک اکساید سنتاز در استئوآرتریت تجربی منجر به کاهش التهاب سینوویال و تخریب غضروف و استخوان شده است(۷۳).
٢-۵-٢)علائم کلینیکی :
علایم شایع:
درد مفاصل، محدودیت حرکت و کاهش انعطاف پذیری مفاصل، التهاب و تورم مفصل، معمولا همراه نبودن گرما یا تب همراه درگیری مفاصل، افیوژن مفصل و صدای ترق و تروق یا صدای ساییده شدن با حرکت مفصل مبتلا (گاهی) وجود دارد.
١-٢-۵-٢) درد:
علامت مهم و غالب این بیماری درد است. درد ممکن است در آغاز خفیف باشد، ولی می‌تواند به قدری شدید گردد که زندگی و خواب بیمار را دچار اختلال کند. درد مفاصل موجب عدم تحرک کافی بیمار می‌شود که این خود باعث لنگیدن، تحلیل رفتن و ضعیف شدن عضلات اطراف مفصل مبتلا و شلی لیگامان ها می‌گردد.
گاهی اوقات درد ممکن است بعد از بیدار شدن فرد از خواب و حتی هنگام چرخش در خوابیدن ایجاد شود که معمولا به دلیل درد فراوان ،حرکت را در ساعات بیداری محدود می­ کند. همچنین ممکن است در اثر تغییرات آب و هوایی مانند گرما، رطوبت و فشار ایجاد ­شود.
علت ایجاد درد:
-افزایش حساسیت پریوستیوم از حالت نرمال به دلیل استئوفیت­های حاشیه­ای
-فشار ایجاد شده بر روی استخوان زیر غضروفی در معرض قرار گرفته
-میکروشکستگی­های ترابکولار[۷۲]
-در اثر پینچ[۷۳] یا ساییدگی[۷۴] ویلی های سینوویال
-سینوویت خفیف
-التهاب کپسول
درد در کپسول­ها و لیگامنت­ها بوسیله کشش یا تاب خوردن ایجاد می شود. فیبرهای درد در لیگامنت­ها و کپسول وجود دارد اما تعداد آنها در غشاء سینوویالی کم است. اگر چه فیبرهای درد در لایه ادوانتشیا عروق خونی وجود دارد. گاردنر معتقد است که افزایش حساسیت در طول تغییرات آب وهوایی می- تواند به دلیل رفلکس جریان خون به سمت ناحیه مفصل باشد. به علاوه درد ممکن است در اثر رفلکس اسپاسمی عضلات فلکسور در یک ناحیه از اندام ایجاد شود.
درد در استئوارتریت اغلب وجود ندارد. در یک مطالعه حدود ۳۰% از مردم با علائم رادیوگرافی و پاتولوژیکی وجود استئوارتریت، هیچ­گونه دردی نشان نمی­دادند.
به طور عمومی وقتی که نشانه­ها همه با هم ظاهر شوند، معمولا ارتباط و همبستگی کمی بین درجه پاتولوژی و شدت درد وجود دارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...