پایان نامه کارشناسی ارشد : دانلود فایل ها با موضوع بررسی رابطه رفتار دینی … – منابع مورد نیاز برای مقاله و پایان نامه : دانلود پژوهش های پیشین |
چنین به نظر میرسد که آغازین قدم والدین در جهت تربیت دینی با ید ،«دین با وری»باشد .خرد سالان و نوجوانان درهر سن و مو قعیت با ید با عمق جان دریا بند که زندگی فقط روز را به شب رساندن نیست بلکه درپس این تلاشها همتی والاترباید داشت وبه راه پرارج ترقدم نهاد.
« پرفسوریونگ»[۸] روانشناس آمریکایی می گوید:دو سوم بیمارانی که از سراسر دنیا به من مراجعه می کنند افراد مرفه و تحصیل کرده ای هستند که درد بی دینی و پوچی آنها را رنج می دهد . از این رو برای قدم نخست باید اهمیت دینی و پایبندی به اصول اخلاقی انسانی برای فرزندان ما روشن شود باید بدانند که همه نابسامانی های عصر حاضر که مورد ناخرسندی آنان است از انجا ناشی می شود که دین همه ابعادش در زندگی مردم وارد شده است . دزدی ، تجاوز به حقوق دیگران ، قتل وجنایت ونامردی همه از آثار بی دینی است کسی که در شبانه روز پنج وقت خوشیتن را در محضر پروردگار آسمان و زمین می بیند دست به جنایت وخیانت نمی زند وبه دزدی رو نمیکند از این رو است که خداوند متعال می فرماید : « وَامُر اَهلِکَ بِالصَلوهِ وَاصَطبر عَلَیها» ( طه :۱۳۲) خانواده ات را به نماز سفارش کن و بر انجام آن شکیبایی بورزند. البته نباید از یاد برد که تا نوجوان به سن بلوغ نرسیده است وی بر همه تکالیف دینی اجبار کرد بلکه باید با مهربانی و برانگیختن اشتیاق در وی او را به تمرین واداشت . اینکه پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : ما پیامبران از سوی پروردگار مامور شده ایم تا با مردم به اندازه فهم و درکشان سخن گوییم، ناظر بر همین معنا است چه این که لازمه هدایت دیگران آن است که آنها سخن ما را درک کنند وبپذیرند . (دست داده ،۱۳۷۹: ۲۵۸)
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
فرزندان را به گونه ای باید رشد داد که عزت والدین باشند .امام سجاد در فرازی از حق فرزندان چنین فرمودند :« فَاعمَل فی اَمرِهِ عَمَلَ المُتَزّینِ بِحُسن اَثَرِهِ عَلیه فِی عاجِلِ الدُنیا» با فرزندت آنچنان رفتار کن که اثر نیکویی تربیت تو ، مایه زیبایی و جمال اجتماعی او شود . زیاده روی در محبت موجب خود پسندی می گردد و یکی دیگر از آثار شوم آن طفیلی بار آمدن کودک است که نمی تواند به خود متکی باشد دارای عزت نفس گردد . پدران باید در دوران کودکی احساس استقلال و اعتماد به نفس را در کودکان خود بپرورند تا در مقابل مشکلات استوار ومقاوم باشند این موضوع را در سخنان لقمان حکیم به فرزند ش مشاهده می کنیم که امام صادق (ع) می فر مایند :
عن الصادق(ع) قال: قَالَ لُقمانُ یا بُنَّیَ أن تَادَّبتَ صَغیراً اِنتَفَعَت بِهِ کَبیراً وَ مَن عَنّی الَادَبُ اِهتَمَّ بِهِ وَ مَن اِهتَمَّ بِهِ تَکَلَّفَ عَمَلُهُ وَ مَن تَکَلَفَ عَمَلُهُ اِشَتَدَّهَ لَهُ طَلَبَهُ اِدرَکَ بِهِ مَنفَعَهَ :
امام صادق (ع) فرموده است که لقمان به پسر خود چنین گفت : ای فرزند اگر در کودکی ادب آموختی در بزرگی از آن بهرهمند خواهی شد کسی که ، قصد ادب آموزی دارد بر آن همت می گمارد وآن کس در آموختن ادب همت کند و به زحمت فرا گرفتن علوم تربیتی تن می دهد و آنکه جداً در راه طلب قدم بردارد سر انجام به مقصود می رسد و منافع آن عائدش خواهد شد «یا بُنَی الزِم نَفسَکَ التَؤده فِی اُمورِکَ وَ صَبّرِ عَلی مَؤناتِ الاَخوانِ نَفسِکَ فَإنَ اَرَدَت أن تَجَمعَ اَعَزَّ الدُنیا فَاقطَع طَمَعکَ مما فِی اَیدِی النّاس فَاِنَّما بَلَغَ الاَنبیاءُ وَ الصدیقُونَ مابَلَغُوا بِقَطعِ طَمَعِهِم» : فرزند عزیزم همواره نفس خود رابه ادا وظایف شخصی وانجام کارهای خویش الزام کن و جان خود را در مقابل شدائدی که از ناحیه مردم می رسد به صبر و بردباری وادار نما. اگر مایلید در دنیا به بزرگترین عزت و بزرگواری نائل شوی از مردم قطع طمع کن و به آنان امیدوارمباش پیامبران ومردان الهی با قطع امید از مردم به مدارج عالیه خود نائل شدند .
در این دستورات لقمان حکیم به فرزندش ، روح اعتماد به نفس و قطع طمع از آن چه که در دست مردم است برای مستقل بار آمدن فرزندان را به عنوان کمال تربیتی فرزندان بیان می کند .
« وَاَما حَقّ وَلَدِکَ فَتَعَلَّم اِنّهُ مِنکَ وَ مُضافُ اِلَیکَ فِی عاجِلِ الدُنیا بِخَیرِهِ وَ شَرِّهِ وَ إنَّکَ مَسئولُ عَما وَلَیتَهُ مِنَ الاَدبِ وَ والدَلالَهِ عَلی رَبِهّ وَ المَعونَهِ لَهُ عَلی طاعَتِهِ فِیکَ وَفِی نَفِسِهِ فَمُثابٌ عَلی ذلِکَ وَ مُعاقِبٌ فَاَعمَل فِی أمِرِهِ عَلی المُتَزَینِ بِحُسنِ أثَرِهِ عَلَیهِ فِی عاجِلِ الدُّنیا المُعَذِرِ اِلی رَبِّه فِیما بَینَکَ وَبَینَهُ بِحُسنِ القَیامِ عَلَیهِ وَ الاخذ لَه مِنه وَ لا قُوَهَ اِلّا بِالله»
و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو ووابسته به تو است .در زندگی دنیا خیر وشرش با تو است و تـومسئولیت سرپرستی او را از حسن تربیت و راهنـمایی او بر خـدای عـزوجـل و کمک او بر طاعـت وفـرمان بـرداری خدا در مورد تو و درمورد خودش به عهده داری .سپس در صورت انجام این مسئولیت ثواب می بری و در صورت کوتاهی کیفر می شوی سپس درباره او گونه ای نیک عمل کن که خوبی اثر او بر دنیا مشهود ودر پیشگاه پروردگار عذری بین تو و او باشد به سبب سرپرستی خوبی که از او کردی ونتیجه ای که از او گرفتی و کمکی جز از ناحیه او نیست نکاتی که حضرت سجاد (ع) در این قسمت حقوق درباره فرزندان تذکر می فرمایند عبارتند از:
-۱پدر فراموش نکند که فرزند از او و وابسته به او است و درد نیا خیر وشرش نیز مربوط به پدر است .
۲- مسئولیت ادب و حسن تعلیم وتربیت و راهنمایی او به سوی اطاعت خداوند نیز مربوط به پدر است.
۳-نسبت و به آثار عمل درباره فرزند نباید غفلت ورزد که در مقابل خوبی ، ثواب ودر مقابل بدی کیفر خواهد دید .
۴-به گونه ای دررشد و کمال او بکوشد هم در مقابل فرزند و هم در پیشگاه خداوند دارای عذر موجه باشند .( مشایخی ،۱۳۸۳: ۳۵۵-۳۶۵)
۲-۱-۲۴-تعریف خود شکوفایی :
خود شکوفایی در مفهوم عمده و کلاسیک خود نخستین بار توسط گلد اشتاین روانپزشک آلمانی مورد بحث وبررسی قرار گرفت او خود شکوفایی را به صورت توانایی ذاتی نیرومند موجود در هر فرد تعریف نمود که موجب شکوفا شدن استعدادهای مثبت او می گردد . گلداشتاین معتقد بود برای آن که انسان به موفقیتهای بزرگ دست یابد باید با محیط اطراف و زندگی خود به بهترین نحو ممکن کنار بیاید و چنانچه محیط وزندگی هر روز ضربه سنگین تری بر پیکره انسان وارد کنند مثلاً موجب بیماری انسان شوند ، انسان باید در بهبود این قبیل مشکلات سعی بنماید تابدین ترتیب به مرزهای خود شکوفایی درک وفعال نمودن همه استعداد های خود نزدیک شود .
در این مورد روانشناس دیگری به نام راجرز[۹] نشان داده است انسانهایی که توانایی پیدا کنند و در حقیقت بتوانند به طور کامل افکار و اعمال خود را کنترل نمایند به خود شکوفایی که والاترین درجه انسانیت است نائل خواهند شد . از دیگر معتقدان به نظر خود شکوفایی که آن را با مفاهیم عالی عجین کرده و به اوج قدرت رسانید آبراهام مزلو[۱۰] روانشناس آمریکایی است تحقیقات گسترده و مطالعات عمیق مزلو پیرامون این قبیل مقولات سبب تکوین شاخه ای قدرتمند و پویا در روانشناسی امروز موسوم به انسان گرا گردید. او خود شکوفا یی را بالاترین و برترین نیاز انسان می دانست . (آذربایجانی)
لفرانسوا[۱۱] (۱۹۹۷): در توصیف خود شکوفایی گفته است: خود شکوفایی یک فرایند است نه یک حالت، فرایند رشد یعنی رشد وبالیدن . انواع نیازهای مزلو به صورت سلسله مراتب دردنبال هم قرارمی گیرند یعنی اینکه نیازهای رده پایین باید حداقل تا حدودی ارضاء شوند تا اینکه فرصت برای ارضای نیازهای سطح بالا تر فراهم آید. ازآنجا که مهمترین وآشکارترین نیازهای انسان نیازهای فیزیولوژیکی یا جسمی هستند توجه به این دسته ازنیازهای کودکان نخستین وظیفه معلمان ووالدین است . دانش آموز گرسنه را با هیچ تدبیری نمی توان وادارکرد تا به درس وبحث معلم گوش فرا دهد وهمین قیاس ازمعلم گرسنه نیز نمی توان انتظارداشت که وظیفه آموزشی خود را به درستی انجام دهد.پس ازارضای نیازهای جسمانی، نیازهای مربوط به احساس امنیت، عدم نگرانی خاطرو محیطی امن بدور از تهدید و خطرجای نیازهای قبلی را می گیرد .کودکان باید در محیط آموزشگاه احساس آرامش کنند وازعوامل تهدید آمیز به درو باشند تا بتوانند به یادگیری بپردازند.
وقتی که دانشآموز وآموزگار از نگرانی مسائل فوق فارغ شدند، آنگاه به محبت دوستی وتعلق خاطر نیاز خواهند داشت.
مردم به محبت کردن ومورد محبت قرارگرفتن نیازمندند . به اعتقاد مزلو زندگی جدید درشهرهای بزرگ انسان را ازارضای این دسته از نیازهای خود محروم ساخته است . قطع رشته های خانوادگی درشهرهای بزرگ ، نبودن تماس رودر رو و روابط متقابل میان افراد که در جوامع کوچک روستایی امری متداول است وهمچنین وجود عوامل شخصیت زدای جوامع صنعتی مانع ازبرآوردن نیازهای دسته اخیرمی شوند. پس ازآنکه نیازهای سطح سوم ارضاءشدند نوبت به نیازهای مربوط به عزت نفس یعنی نیازبه قدرشناسی خود ومورد قدرشناسی دیگران واقع شدن می رسد. منظورازاین نیازها آن است که فرد احتیاج دارد تا درخانه ، اجتماع ومحل کارمورد احترام و قدردانی دیگران واقع شود وخود نیزتصور مثبتی از خویشتن داشته باشد. وبالاخره وقتی که همه این نیازها برآورده شدند ، انسان به فکر خودشکوفایی می افتد یعنی می کوشد تا تواناییها واستعدادهای خودش را کشف کند وآرمانهایش را محقق سازد ومزلو معتقد است که این دسته ازنیازها تنها درانسانهایی که دارای شخصیت سالم هستند یافت می شود وتنها یک درصد مردم به آن دست می یابند وعلت آن را اینگونه توضیح می دهد که اکثر مردم قدرت شناسایی توانایی های بالقوه خود را ندارند زیرا بیش ازحد مطیع الگوهای قالبی فرهنگ خود هستند ولذا نیازهای فردی خویش را نادیده می گیرند همچنین او متذکرمی شود که نیازهای مربوط به امنیت مردم را ازخطرکردن برحذرمی دارند و راه های درگیر شدن با تجربه های تازه را درآنها می بندند. مزلو ویژگیهای افراد خود شکوفا را به شرح زیرتوصیف کرده است :
– توانایی پذیرش خود ودیگران
– داشتن درک دوستی ازواقعیت
– طبیعی بودن
– مشکل محور بودن به عوض خود محوربودن
– علاقمند به تنهایی وخلوت
– مقاومت دربرابرهم شکل شدن با دیگران
– همدلی نسبت به دیگران
مزلو می گوید :انسان کامل کسی است که به بالاترین سطح نیازها ، دست بیابد یعنی اگرفرد نیازهای چهارگانه پیش ازنیازبه خود شکوفایی را برآورده سازد اما به مرحله خود شکوفایی نرسیده باشد انسان کاملی نیست .نیازبه خود شکوفایی درافراد مختلف متفاوت است. دریک شخص ممکن است به صورت نیازبه رویاندن گیاهان جلوه کند ، دردیگری به صورت مادرخوبی شدن ، ودرشخص دیگربه صورت شاعریا نویسنده شدن .(سیف:۱۳۸۳: ۳۵۰-۳۵۴)
۲-۱-۲۵- انتظار والدین ازفرزندان :
بدیهی است که هرچه پدرومادردوست دارد که فرزندش بهترین باشد اما باید به استعدادها وتواناییهای بچه ها نیز توجه کرد بهترین تنها یک نفراست وما نباید بقیه را به دلیل آنکه آن یک نفرنیستند مورد اعتراض وفشارقراردهیم . آیا اگرکاری را نتوان عالی انجام داد اصلاٌ نباید به دنبال آن هم رفت؟
این درست نیست که موفقیت معادل بی نقصی وکمال بدانیم . شاید موفقیت آن است که کاری را بهتراز گذشته انجام دهیم زیرا تا زمانی که برای انجام کاری تلاش می کنیم درحال رشد وارتقای خویشتن هستیم. اگرپدرومادرهدف معقول وقابل دسترسی برای فرزند خود تعیین کنند وآنها را کمتردچار کمال طلبی وبهترین بودن کنند بچه ها طعم شادی ولذت را درسراسرزندگیشان بیشترمی چشند. کودکانی که بتوانند بخندد، شاد باشند وکنجکاوانه همه چیزرا مورد بررسی وتأمل قراردهند درمقابل فشارهای آینده نیزبهترازخود مقاومت وپایداری نشان خواهند داد. آموختن روش حل مسأله به فرزندان، از بستن بند کفش گرفته تا عبوربی خطرازعرض خیابان ازغذا خوردن گرفته تا یافتن جواب مسأله ریاضی، همگی ازجمله آموزشهایی است که هرپدرومادری برای رسیدن به استقلال فردی به فرزندش می آموزد ، علاوه برآن زمانی که کودک بتواند مشکلی را به تنهایی حل کند احساس خوبی درمورد تنهایی هایش پیدا خواهد کرد وقتی که کودک به مانعی برمی خورد خواه رنجیدن ازدست دوستش وخواه حل یک معمای مشکل می تواند با استفاده ازروش حل مسأله درصدد رفع آن نیز برآید. روش حل مسأله عبارتنداز:
۱-شناسایی مشکل
۲-شرح حل مسأله
۳-سنجش راه های مختلف
۴-تشخیص اینکه به تنهایی می توان مشکل را حل کند یا به کمک احتیاج دارد .
۵- در صورت احتیاج به کمک می تواند ازبزرگسالان کمک بگیرد.
امکان درخشیدن به کودک داده شودهرکودکی توانایی واستعداد خاصی دارد چرا نباید این امکان را به اوداد که خودی نشان دهد.
وقتی شورواستقبال فرزند را برای کمک وهمکاری بپذیرد ونشان دهید که تحت محبتهای او قرار گرفته اید بدون شک موجب شادی ومسرت والبته اعتماد به نفس اوخواهید شد.
(نیک خو،۱۳۸۷: ۶۷)
۲-۱-۲۶- سلسله مراتب نیازهای انسان :
آبراهام مزلو روانشناس آمریکایی که در دهه ۱۹۵۰ درباره نظریه انگیزش تحقیق می کرد معتقد بود اشخاص تحت تأثیرنیازهای مشترک برانگیخته می شوند دراین نیازها یا هدفها اگرچه با تغییرشرایط شخصی دچارتغییروتحول شوند اما با مجموعه ازالگوها سازش پیدا می کنند وبعضی ازنیازها اساسیتر از بقیه هستند واگربرآورده نشوند غالب وبارز می شوند. اوهفت نیازمتفاوت را شناسایی کرد که از نظر او به لحاظ اهمیت دارای ارجحیت هایی بودند.
ازاین رو واژه سلسله مراتب را مطرح ساخت . او براین باوربود که فقط زمانی که نیازهای اساسی ما تحقق می یابد ما را به حرکت به پیش وادارمی سازد تا به برآوردن مهمترین نیازبعدی خود برآییم. مزلو استدلال می کرد که نیازاولیه ما بقاء است ، غذا ، لذات جنسی وخواب نیازهای بیولوژیکی ما هستند. این نیازها ما ونوع ما را زنده نگاه می دارند . وقتی به قدرکافی بخوانیم وبخوریم وبنوشیم ، زمان ونیروی لازم را برای برطرف کردن مهمترین نیازبعدی امنیت واطمینان خاطربدست می آوریم . وقتی احساس امنیت واطمینان خاطرکنیم ، می توانیم نیازبه تعلق داشتن ومورد مهرومحبت قرارگرفتن پیدا کنیم و در این زمینه نیاز را درمکانی میانی سلسله مراتب خود جای دارد . به نظرمزلو شوروشوق ما برای کسب دانش تقریباً درآخرین مرحله جای دارد یعنی تنها زمانی که همه نیازهای دیگرمان برآورده می شود کنجکاو می شویم وبه جستجوی پاسخهایی برای سئوالات خود برمی آییم.طرح «سلسله مراتب» نیازهای مزلو گاهی به شکل مثلثی طبقه بندی شده ارائه می شود که درآن مهمترین نیازهای انسان روی قاعده مثلث نوشته می شود ونیازهای بعدی به همین ترتیب به طرف رأس مثلث ، درآن ثبت می شوند نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو علی رغم سادگی بسیارسودمند ومفید است این طبقه بندی نیازها به همه ما از جمله کودکان ، کمک می کند تا اهمیت قرارگرفتن درچارچوب ذهنی درست یا وضعیت آمادگی عاطفی را درک کنیم تکالیف خاصی ازقبیل اجتماعی بودن ویادگیری وپیشرفت را برعهده بگیریم . بیشتر اوقات ، همه ما نسبت به کودکان بینشی فاقد احساس ومحدود داریم وتصورمی کنیم که آنان می توانند وباید بتوانند تمام خواسته های ما را به همان دقتی که خودمان می خواهیم تأمین کنند . ( هارتلی ، بروئر، ترجمه ناهیدی،۱۳۸۸: ۶۰)
آبراهام مزلو (۱۹۷۰) نیازهای انسان را به صورت سلسله مراتبی تقسیم کرده است نیازها ابتدا به دو دسته کلی تقسیم شده اند : نیازهای کمبود یا کاستی ونیازهای رشد یا بالندگی .
مزلو نیازهای دسته اول را نیازهای اساسی ونیازهای دسته دوم را فرا نیازها نام گذاری کرده است . هریک از این دو دسته نیازشامل تعداد طبقه به شرح زیراست :
نیازهای اساسی:
نام دیگرمزلوبرای نیازهای اساسی نیازهای کمبود یا کاستی است علت این نام گذاری آن است که نیازهای کاستی زمانی که ارگانیزم دررابطه با یک نیازکمبودی دارد مثلاً (غذا یا آب) برانگیخته میشود این نیازها به چهار دسته تقسیم شده اند:
۱-نیازهای فیزیولوژیکی یا جسمی ، شامل آب ، غذا ، خواب ، حرارت مناسب و…
۲-نیازبه عشق وتعلق ، شامل نیازبه ایجاد روابط متقاقل با دیگران ومحبت کردن ومورد محبت واقع شدن.
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-04-13] [ 03:18:00 ب.ظ ]
|