کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



 



نرم گو تا نشنود (یعنی خدای)

گر نیم آهسته کن آواز را

زان که گر حق بشنود این راز را

هیچ نگذارد که نانم آوری

لیک گوید تا به جانم آوری»

در این حکایت، مرد بخشنده در اوج انسانیت و مهر سخن می گوید و دیوانه طبق رابطه خاص دوستانه که میان خود و خدایش دارد می‌گوید این لطف را از او پنهان کند و این سخن به دلیل اینکه هم شگفت‌آور و هم خنده دار است طنز آمیز می‌باشد . .. عطار در ادامه حکایت می گوید خدا از روی عمد بندگان خاص خود چون دیوانه را گرسنه نگه می دارد تا آنها به ذات مقدس حق گرسنه و مشتاق شوند. تا بوشکنی از مقدسات؛ از جمله‌ متدهای طنزپردازی در این حکایت است.
حکایت هشتم از مقاله‌ی دوم ۲ / ۸ ص ۱۸۰ [گستاخی با حق و رنج بردن عاشقان]
در شهر ما خواجه ای عابد؛ دیوانه شد و به گونه ای به فلاکت رسید که نه لباس در خوری بر تن داشت و نه لقمه‌ای نان با آسایش به او می‌رسید، مدت پنجاه سال از دیوانگی‌اش می‌گذشت و بازیچه‌ی کودکان بود با وجود شدت فقر و بدبختی اش لب فرو بسته بود ( و خون دل می خورد، تا اینکه روزی جوانی آراسته را دید که به سرعت به مسجد می رود، پیرمرد به او می گفت: آخ! جوان زود از مسجد دور شو، زیرا من بسیار اهل مسجد و عبادت بودم؛ و حال به چنین اوضاعی گرفتار شدم پس اگر می‌خواهی مانند من دیوانه شوی و از شدت قرب الهی به این ذلت ظاهر‌ی بیفتی به مسجد برو تا هر وقت موقعش فرا رسید به مقام من برسی.
در این حکایت شاهد دیوانه‌‌ی عاشقی هستیم که در مسکنت و اوضاع وخیمی به سر می‌برد و البته او در دل روشن و حقیقت ببین خود معترف است که به علت برگزیده بودن، این چنین دنیا برایش تیره و تار شده است. در نظر اول، ابیات نخستین تا دو بیت آخر شعر زیر، نوعی گستاخی به نظر می رسد؛ ولی در آخر مشخص می شود که دیوانه به اوضاع راضی است. هر چند این ابیات شیرینی خاصی دارد و حاوی شگرد تناقض و طعنه است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

پیر دیوانه بدو گفت: ای پسر

در رو و در درو هلاهین زودتر

هم نمازی بودم و هم حق پرست

تا شریدی این چنینم در شکست

گر چو من شوریده دین می بایدت

ورشریدی این چنین می‌بایدت

پای در نه زود، تا دستت دهند
ج

نه به هر وقتی که پیوستت دهند

حکایت سوم مقاله چهارم ۴ /۲ ص ۱۸۹ : در هشدار حتمی بودن مرگ

بر سر گوری مگر بهلول خفت

همچنان خفته از آنجا می نرفت

‌آن یکی گفتش که برخیز ای پسر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 03:20:00 ب.ظ ]




ما ممکن است که بگوییم که ارتباطات از انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر تشکیل شده است. درحقیقت تعدادی از دانش پژوهان ارتباطات این (تعریف) را به عنوان یک تعریف کار کردی در نظر گرفته اند و از اصل « چه کسی، چه چیزی، به چه کسی، با چه کانالی، و با چه اثری می‌گوید ». به عنوان وسیله‌ای برای تحدید زمینه نظریه ارتباطات استفاده کرده اند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

دیگر مفسران مطرح می‌کنند که یک جریان آیینی ارتباطات وجود دارد که به شکل تصنعی قابل تفکیک از پیشینه تاریخی و متن اجتماعی نیست.
ارتباطات عمیقاً در رفتار‌های بشری و ساختارهای جامعه ریشه دارد به گونه‌ای که دانش پژوهان به سختی تصور می‌کنند که ارتباطات جدا از وقایع رفتاری و اجتماعی باشد.
از آنجایی که نظریه ارتباطات، یک حوزه نسبتاً پژوهشی را در بردارد و خود را با دیگر رشته‌ها از قبیل: فلسفه، جامعه شناسی و روانشناسی پیوند داده، هنوز نمی توان یک مفهوم سازی هم رای ارتباطات را ما بین آن رشته‌ها انتظار داشت. هم اکنون هیچ الگویی وجود ندارد که دانش پژوهشان ارتباطات با آن کارکنند. یکی از مسائلی که دانش پژوهان با آن روبه رو هستند این است که ایجاد یک فرا نظریه ارتباطات ممکن است تحقیقات آنها را نفی کند و سرکوب کننده بدنه وسیع دانشی که در آن ارتباطات نقش ایفا می‌کند شود.
۲-۲۸ پشینه نظریه ارتباطات
در تاریخ فلسفه، ارسطو اولین بار به مسئله ارتباطات پرداخت و سعی در استخراج یک نظریه از آن در علم بیان نمود. او در ابتدا بر روی هنر اقناع تمرکز کرد.
تا پیش از قرن بیستم دیدگاه های و نظریه‌های انسان گرا فن بیان در این رشته مسلط بودند ؛ زمانی که روش که روش شناسی‌ها و بینش‌های روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی و تبلیغات شروع به تاًثیرگذار بر اندیشه و عمل ارتباطات کردند.
۲-۲۹ چارچوب نظریه ارتباطات
مطالعه ارتباطات و نظریه ارتباطات در میان یکی از دیدگاه های زیر می‌تواند مفید باشد:
*مکانیکی: این دیدگاه ارتباطات را به عنوان انتقال پیام از نویسنده به گیرنده می‌بیند.
*روان شناسانه: این دیدگاه ارتباطات را به عنوان عمل فرستادن یک پیام به گیرنده، و احساسات و تفکرات حاصل از آن برروی گیرنده بر اساس تعبیر پیام به شمار می آورد.
*ساختارگرایی اجتماعی (تعامل گرایی نمادین ): این دیدگاه ارتباطات را محصول تسهیم کردن و خلق معانی تعامل کنندگان می‌داند.
*سیستماتیک (نظام مند ): این دیدگاه ارتباطات را پیام‌های جدید خلق شده از طریق « در میان گذاشتن » یا تفسیر و باز تفسیر پیام که در زمان سیر آن، میان مردم روی می‌دهد، به شـمار می آورد. بررسی این نظریه خاص در این سطح، قالبی را از ماهیت ارتباطات به آن گونه که در چارچوب آن نظریه دیده شد را فرا خواهد کرد. نظریه‌ها می‌توانند همچنین مطابق با چارچوب هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی وضع شده توسط نظریه پرداز، مطالعه و سازمان دهی شوند. اساساً، هستی شناسی سؤال « چه چیز » را طرح می‌کند ؛ دقیقاً آنچه را که نظریه پرداز مورد بررسی قرار می‌دهد. شخص می‌بایست صرفاً ماهیت حقیـقـت را در نظر بگیرد. پاسخ معمولاً به یکی از سه حوزه –مبتنی بـر اینکه نظریه پرداز پدیده‌ها را از دیدگاه واقع گرایی، تسمیه گرایی و یا ساختارگرایی اجتماعی بنگرد تقسیم می‌شود. دیدگاه واقع گرایی، جهان را بـه صـورت عینی می‌بیند. اعتقـاد دارد که جهانی فراتر از تجربه و شناخت ما وجود دارد.تسمیه گرایان جهان را به صورت ذهنی می‌بینند.مدعی که هر چیزی مستقل از شناخت شخص به سادگی مشخص و نامگذاری می‌شود. ساختارگرایان اجتماعی در میان واقعیت ذهنی و عینی قرار گرفته و مدعی اند که واقعیت آن چیزی است که ما با هم خلق می‌کنیم.
*معرفت شناسی: بررسی چگونگی مطالعه پدیدهای انتخاب شده توسط نظریه پرداز است. در مطالعه معرف شناسی، دانش به عنوان نتیجه بررسی نظام مند روابط علی پدیده‌ها است. این دانش معمولاً از طریق استفاده از روش عملی حاصل می‌شود. دانش پژوهشان اغلب فکر می‌کنند که مستندات تجربی گرد آوری شده در روش عینی نزدیک ترین انعکاس حقیقت را در بین یافته‌ها دارند.نظریه‌هایی از این دست معمولاً به منظور پیش بینی یک پدیده خلق می‌شوند. نظریه ذهنی، ادراک را مبتنی بر دانش موقعیتی تصور می‌کند، برای نمونه روش‌های تفسیری، روش شناسی‌های کاربـردی از قبیل قـوم نگـاری و مصاحبه را بنیاد می‌نهد. نظریه‌های ذهنی معمولاً به منظور توضیح یا فهم پدیده‌ها در جهان اجتماعی گسترش یافته اند.
*ارزش شناسی: مربوط به ارزش‌هایی است که یک نظریه پرداز را ترغیب به بسط یک نظریه می‌کند. نظریه پردازان می‌بایست مراقب جهت گیری‌های احتمالی باشند، در این صورت یافته‌هایشان راتحت تاثیر قرار نخواهند داد و یا تحریف نمی کنند (ویکی پدیا، به نقل ازمهدی خیر آبادی).
۲-۳۰ ارتباطات اثر بخش
ارتباطات اثربخش زمانی رخ می‌دهد که دریافت کننده پیام، آن را همان گونه تفسیر نماید که مورد نظر فرستنده باشد. به عبارت دیگر همانطور که فلد برگ [۸۲](۱۹۷۵) بیان می‌کند، توافق در ارتباط زمانی رخ می‌دهد که انتظار یک فرستنده با واکنش یک گیرنده منطبق باشد. به طور کلی می‌توان گفت که هدف هر ارتباطی اطمینان یافتن از این امر است که انتظار فرستنده و واکنش گیرنده بر یکدیگر منطبق شده و در یک راستا قرار می‌گیرند‌ (هو و همکاران [۸۳]، ۲۰۰۵). آنچه یک شخص قصد دارد به آن برسد، برقراری ارتباطی اثر بخش در کارآمد ترین شیوه آن است. ارتباطات کار آمد به زمان و منابع کمتری نیاز دارد‌ (بلویسی و همکاران، ۲۰۰۳)[۸۴].
ارتباطات اثر بخش با توجه به۶ فاکتور زیر مورد سنجش قرار می‌گیرد:
۱٫استفاده از مجراهای چند گانه: هنگامی از مجراهای چند گانه برای انتقال پیام استفاده می‌شود، به دو دلیل احتمال وضوح آن افزایش می‌یابد. نخست تعدادی از احساسات گیرنده درگیر می‌شود و دوم، افراد توانایی‌های متفاوتی در جذب اطلاعات دارند.

    1. ساده سازی: ارتباطات زمانی مؤثر است که یک پیام، هم دریافت و هم درک شود. درک پیام از طریق ساده سازی زبان بسته به نوع مخاطب افزایش می‌یابد.

۳٫گوش دادن فعال: گوش دادن، جستجوی فعالانه معناست و درک محتوای حقیقی پیام را ساده ترمی کند.
۴٫کنترل هیجانات: هیجانات انتقال مفاهیم را تغییر می‌دهد.
۵٫استفاده از باز خورد: بسیاری از مشکلات ارتباطی، مستقیماً از سوء تفاهمات و بی دقتی‌ها ناشی می‌شود. اما وقتی فرد از وجود چرخه‌های باز خورد در فرایند ارتباطات مطمئن باشد، این مشکلات کمتر پیش می آید.
۶٫استفاده از شبکه ارتباطات غیررسمی: افراد می‌توانند از شبکه‌های ارتباطی غیررسمی برای انتقال سریع اطلاعات، ارزیابی چگونگی واکنش‌ها به تصمیمات مختلف قبل از انتخاب نهایی آن‌ها و به عنوان منبعی ارزشمند برای بازخورد استفاده نمایند.
۲-۳۱ اثر بخشی در ارتباطات میان فردی
ارتباطات میان فردی، همچون اشکال دیگر رفتار انسانها می‌تواند در دو حد غایی بسیار اثربخش و بسیار غیر اثربخش مطرح شود.
به احتمال بسیار فراوان، هیچ رفتار متقابل انسانی نمی تواند کاملاً موفقیت آمیز یا کاملاً شکست خورده و یا ناکام باشد. می‌تواند بهتر شود، در مقابل، احتمال بدتر شدن آن نیز می‌رود. به عبارت دیگر مفهوم نسبیت در رفتار‌های انسانی در ارتباطات میان اشخاص کاملاً حکم فرماست. در این جا تلاش شده است که به ویژگیهای ارتباطات بین فردی اثربخش پرداخته، و به شناسایی هرکنش ارتباطی به عنوان یک کنش ارتباطی به عنوان یک کنش کاملاً متفاوت با کنش‌های دیگر ارتباطی اقدام کرده و بدانیم که اصول و قواعد آن می‌باید دقیقاً آگاهانه و عاقلانه به کار گرفته شوند. و در عین حال، همان طور که اشاره شد هر کنش ارتباطی خود یک کنش به تمام معنا مستقل یا قائم به ذات است.
در کل می‌توان گفت، اثر بخشی ارتباطات میان فردی شامل دو بعد اساسی است. اول: « بعد عملگرایانه » که در اینجا اثربخشی ارتباطات متوجه دستاورد و موفقیت رسیدن به اهداف و خواسته‌های ارتباط گیرنده با فرستنده پیام است. دوم: «بعد خشنودی شخص » است که در این مورد، اثر بخشی کنش ارتباطی به لذت و شعفی که از آن برای دست اندر کاران ارتباط حاصل می‌شود مرتبط می‌شود. اگر دست اندرکاران فراگیر ارتباط میان فردی از ارتباط خود لذت مورد نظر را تحصیل کنند با معیارهای خشنودی می‌توان گفت که کنش اثربخش است.
باید در نظر داشت با توجه به این تقسیم بندی باید تصور شود که این ابعاد همواره از یکدیگر منفک بوده و هر کدام جداگانه عمل می‌کنند. اغلب خشنودی یک نفر از کنش ارتباطی موکول به این است که چقدر به اهداف خود رسیده و به چه میزان از آن فاصله دارد. از سوی دیگر می‌توان گفت، بسیاری از مواقع رسیدن به اهداف و احساس موفقیت، مبتنی بر سطحی از رضایت است که از کنش متقابل حاصل شده است. گاه ممکن است یک ارتباط میان فردی با معیارهای عمل گرایانه موفق باشد. ولی همان کنش ارتباطی با توجه به شاخص‌های رضایت اساساً نا موفق بوده یا بر عکس ناموفق از نظر شاخص‌های عمل گرایانه و موفق با توجه به معیار‌های رضایت باشد.
۲-۳۲ ویژگیهای اثر بخشی
ویژگی‌های زیر به طور معنادار بر اثر بخشی ارتباطات میان فردی تأثیردارند:
این پنج ویژگی عبارتند از : «گشودگی »،«همدلی »،«حمایتگری »،«مثبت گرایی »، «تساوی».
۱٫گشودگی: مفهوم کیفی گشودگی حداقل در سه جنبه اساسی ارتباطات میان فردی اثر خودرا بروز می‌دهد و بر این فعالیت اجتناب ناپذیر بشری تأثیر خود را می‌گذارد. اول، و شاید یکی از واضح ترین و بدیهی ترین جنبه‌های آن این است که، ارتباطات گیرنده مؤثر یا فرستنده پیام در ارتباطات میان فردی می‌باید شایق باشد، که خود را در مقابل طرف‌های ارتباطی خود بگشاید و با یک گشودکی نسبی با آن مواجه شود. که می‌توان آن را خود گشودگی نام گذاشت. گشودگی به آن معنی نیست که هر انسان می‌باید در اولین برخورد و اولین نشست تمام زوایای ناگشوده نامفهوم زندگی خود را برای دیگران بگشاید. گاهی پیش می آید که این گشودگی بیش از حد نه تنها ارتباطی ایجاد نمی کند بلکه باعث دل زدگی طرف مقابل ارتباطی را فراهم می آورد.
مقصود ازگشودگی به سادگی عبارت است از همان اشتیاق به از « خود گشودگی » که در بر گیرنده اطلاعاتی در مورد خود است که به صورت طبیعی هرکس می‌تواند آن را در بخش پنهان پنجره «جوهری » خود نگهدارد. به دیگر سخن هر کس می‌تواند بخش عظیمی از اطلاعات مربوط به خود را که می‌توانند در فراگرد ارتباطات میان فردی مؤثر واقع شوند و موجب تسهیل آن شوند مخفی کرده و در نتیجه آن را یعنی فراگرد ارتباطی را از مسیر طبیعی خود خارج سازد.
دومین جنبه از گشودگی بیانگر اشتیاق فرستنده پیام یا مبدأ ارتباطی به وانمود کردن و بروز دادن صادقانه محرکات وارد بر خود است و اینکه بر او چه تأثیری نهاده اند. هیچ کس دوست ندارد که دیگـران در بـرابـر او گـاردی بسته قرار گیرند. هرانسانی این را حـق طبیعـی خـود می‌داند که بداند و بفهمد دیگری در مقابل کارها وگفته‌های او چه عکس العملی از خود نشان می‌دهد. هیچ چیز بدتر و درد آورتر از بی تفاوتی نیست. حتی عدم تفاهم و عدم توافق در بسیاری از موارد از بی تفاوتی پذیرفتنی تر است.
سومین جنبه از گشودگی که برای اولین بار « آرتور بوچنر » و «کلیفورد کلی »مطرح شده است با مفهوم تملک احساسات و تفکرات مرتبط است.با توجه به چنین مفاهیمی، گشودگی چنین تعبیر می‌شود که شخص مورد نظر احساسات و تفکرات خود را که کاملاً در اختیار اوست و خود به آنها کاملاً واقف است و مسئولیت آن را بر عهده دارد به اطلاع دیگری یعنی دریافت کننده پیام برساند. عموماً افراد خود مسئول احساسات و تفکرات خویش هستند و سعی نمی کنند آن را از خود منفک کرده و به دیگران انتقال دهند. مگر آنکه مجبور شوند و یا اینکه هدف خاصی از آن داشته باشند.
بوچنر وکلی نکته فوق الذکر را این گونه بیان می‌دارند.
« شخصی که مالک احساسات و تصورات خویش است سعی در روشن کردن این نکته دارد که به دیگران بفهماند که او مسئول احساسات و اعمال خویش است نه دیگری. این تملک مبین نوعی اشتیاق برای پذیرش مسئولیت از جانب کسی و تسلیم و پذیرش از سوی دیگران است. این خود نقطه مقابل سرزنش دیگران برای آنچه خود احساس می‌کند می‌باشد».
زمانی که ما مالک احساسات و تفکرات خویش باشیم. در پی آن خواهیم گفت: « آن احساسی است که من دارم »، « این برداشت من از این وضعیت است »، « این چیزی است که من می اندیشم » ، همه و همه با توجه به « من » یا پر رنگ شدن « خود » در چرخه روابط است. این نگرش درست نقطه مقابل نگرشی است که می‌گوید، « این بحث بی حاصل است »، « من ازاین بحث بی حاصل خسته شده ام » یا « من می‌خواهم بیشتر در مورد خودم بگویم ». یا هر نوع عبارت و جمله‌ای که به این نتیجه برسد که « من » ارزیابی خود را از مسئله‌ای عنوان کنم تا واقعیت آن را به گونه‌ای که وجود دارد فقط بیان کنم.
۲٫همدلی: شاید یکی از دشوارترین جنبه‌های کیفی ارتباطات توانایی به کارگیری همدلی در یک رابطه متقابل است. به این معنی که آغازگر فراگرد ارتباطی توانایی درست ارائه همدلی به دیگری را داشته باشد. کلمه همدلی که از زبان آلمانی گرفته شده است به معنی « با دیگری حس کردن » است. همدلی کردن با کسی یعنی احساس او را درک کردن. در نقطه مقابل، « همدردی کردن » عبارت است از احساس کردن برای فرد دیگر. یا به عبارت دیگر نسبت به دیگری حسی در درون خود پدید آوردن. مثلاً برای کسی متأسف شدن به علت مشکلی که برای او پدید آمده است، همدلی کردن یعنی احساسی را داشته که دیگری نیز بدان احساس دست یافته است. همدلی یعنی ایجاد احساس مشترک با یکدیگر. یعنی فرستنده پیام وگیرنده پیام هر دو به یک احساس یگانه دست یافته اند. اگر ما توانایی همدلی با دیگران را بیابیم بی شک در وضعیتی خواهیم بود که آنان را درک کنیم و دریابیم که از کجا آمده اند و اینک در کجا هستند و به کجا خواهند رفت و یا می‌خواهند بروند. برای تشرح همدلی و به کارگیری آن در زندگی روزمره باید سه مهارت را بکار برد:
۱٫پرهیز از ارزیابی و قضاوت رفتار طرف مقابل
۲٫درک خواسته‌ها و نیاز ها، آرزوها، آمال و توانایی‌های طرف مقابل
۳٫باید بکوشیم آنچه دیگری براساس نگرش و توانایی خود تجربه کرده است ما نیز تجربه کنیم.
۳-حمایت گری: یک رابطه میان فردی مؤثر و قابل اتکا رابطه‌ای است که در یک فضای حمایت گرانه شکل گرفته باشد. ارتباطات میان فردی باز و همدلانه نمی تواند در یک فضای توأم با هراس و تهدید باشد. و دیر یا زود به دشواری کشیده شده و منجر به گسستگی رابطه می‌شود. در یک فضای حمایت گر ارتباطی، سکوت ارزش منفی نیست بلکه در مقابل، سکوت بستری مناسب بر ای ایجاد فضای مناسب و حمایت گر ارتباطی است. از این سکوت می‌توان به عنوان بهترین مهمل برای القای مفاهیم و پیام‌های غیرکلامی استفاده کرد. علاوه بر سکوت، ارائه حالات توأم با همدلی، نه توأم با بی تفاوتی به فضای مناسب برای ارتباط حمایت گرانه کمک می‌کند. از دیگر فضای مناسب حمایت گرانه جهت ارتباطات می‌توان از تساوی با دیگران یا مخاطبان یاد کرد. هر اندازه خود را از نظر رفتاری و پایگاه اجتماعی در تراز مخاطبان خود قرار داده و از نشان دادن برترین‌های خود به آنها پرهیز کنیم در ایجاد فضای مناسب ارتباطات حمایت گرانه موفق تر خواهیم بود. از عوامل دیگر مؤثر بر فضای حمایت گرانه برای ارتباطات میان فردی می‌توان تردید و یا عدم جدیت در برابر « یقین و اطمینان » نام برد هر اندازه ما در گفتار و نظرات خود جدی تر بوده و با اطمینان غیرقابل تردید با مخاطب خود برخورد کنیم فضا را برای ارتباطات حمایت گرانه مناسب تر می‌کنیم.
۴٫مثبت گرایی: یک ارتباط میان فردی مؤثر زمانی رخ می‌دهد که علاوه بر موارد یاد شده فوق الذکر از مثبت گرایی نسبی بهره مند باشد. مثبت گرایی دریک ارتباط میـان فردی حد اقل به سه جنبه یا عوامل مختلف تکیه دارد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




۲- شاخص‌های عینی کیفیت زندگی که شرایط محیطی هستند و متغیرهای مربوط به رفاه عمومی، بهداشت محیط اجتماعی، تحرک، فرهنگ و مذهب، محیط طبیعی و سیاست ها.
۳- شاخص های ذهنی کیفیت زندگی که با مفاهیمی همچون احساس رضایتمندی از زندگی، رفاه و آسایش جسمی و روانی و شادکامی توصیف می شود.
فرانس[۹۱](به نقل از اسلامی، ۱۳۸۴) ارتباط عوامل مرتبط با کیفیت زندگی را به صورت دیاگرام زیر نشان داده است.
خانواده
وضعیت اقتصادی و اجتماعی
وضعیت جسمانی
وضعیت روحی و روانی
کیفیت زندگی
شکل(۲-۲): ارتباط عوامل مرتبط با کیفیت زندگی
همانطوریکه دیاگرام بالا نشان می‌دهد. این چهار متغیر می توانند مستقلاً یا توأم با یکدیگر بر روی کیفیت زندگی تأثیر گذار باشند. درک فرد از کیفیت زندگیش نیز می‌تواند به هرکدام از متغیرهای نامبرده تأثیر بگذارد.
می‌توان گفت که عامل اصلی تعیین کنندهی کیفیت زندگی عبارت است از تفاوت درک شده بین آنچه که هست و آنچه که باید باشد. در این مورد دو معیار وجود دارد: معیار ذهنی و معیار عینی. شرایط عینی مشتمل بر وضعیت رفاهی، اقتصادی، سیاسی و عوامل محیطی و فرهنگی، جایگاه اجتماعی و اقتصادی، سن، جنس، ارتباط اجتماعی، درآمد، مسکن، اشتغال قابلیت‌های رفتاری، مهارتهای اجتماعی، توانایی های عملکردی و روانی افراد است؛ شاخص ذهنی همان احساس رفاه و رضامندی و یا احساس خشنودی است که حاصل برداشت ذهنی و ارزشیابی فرد از زندگی است و اگر چه در این احساس جنبه های شناختی نیز مطرح است ولی جنبه های عاطفی آن در سنجش کیفیت زندگی بیشتر مد نظر قرار دارد(خوارزمی، ۱۳۸۶: ۴۷).
مرکز مطالعات کیفیت زندگی از مدل ها و تکنیک هایی استفاده می کند که ادعا می‌شود هم وجه عینی و هم وجه ذهنی کیفیت زندگی را می سنجد و بر تعریفی از زندگی مبتنی است که هم سطح و هم عمق زندگی را در بر دارد و ضمن توجه به وضعیت فرد از نظر ثروت مادی و پایگاه اجتماعی وسلامتی، معنایی که این شرایط برای فرد دارد و احساس خوب و رضایت از زندگی را نیز در بر می‌گیرد. نمونه ای از یافته های این مرکز به این شرح است:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۱- در ارتباط با کیفیت زندگی، مهم نیست که از نظر عینی فرد چه شرایطی داشته باشد(جنسیت، قد، تحصیلات، شغل و…) کیفیت زندگی او به مقدار زیاد بستگی دارد به این که چه احساسی درباره خودش دارد.
۲- میزان در آمد سالانه، همبستگی چندانی با کیفیت زندگی فرد ندارد.
۳- نوع شغل فرد رابطه مستقیمی با کیفیت زندگی او ندارد. مسأله اساسی این است که فرد از کارش راضی باشد و با همکاران خود رابطه خوبی داشته باشد.
۴- در رابطه با سلامتی، کیفیت زندگی اغلب با این تشخیص که فرد بیمار است، آسیب می بیند، ولی بیشتر به این دلیل که بیماری مشکلات و دردسرهایی برای فرد می آفریند و روال عادی زندگی را بر هم می زند.
۵- کیفیت زندگی تقریباً هیچ ارتباطی با مصرف الکل و سیگار و عادات غذا خوردن و ورزش ندارد (خوارزمی، ۱۳۸۶: ۴۷).
فلانگان[۹۲](۱۹۸۲؛ به نقل از آندرسون و بارک هارد،۱۹۹۹) چنین اظهار نموده است که اعضاء یک جامعه از این نظر که عوامل مختلف تا چه حد بر کیفیت زندگی آنها تأثیر می گذارد متفاوتند. این اختلاف نظر بخصوص در میان گروه های سنی و جنسهای متفاوت قابل مشاهده است چون افراد از این نظر که کدام بعد اهمیت بیشتری در کیفیت زندگی آنها دارد، متفاوت هستند.
مطالعات همچنین نشان می دهند که در کشورهای ثروتمند افراد اغلب بیش از کشورهای فقیر گفته اند که احساس راحتی و رضایت دارند ولی همبستگی میان سطح زندگی و احساس خوب نسبت به زندگی ضعیف بوده و در نقطه ای که در نقطه ثبات نسبی است، این احساس افت می کند. به بیان دیگر به نظر نمی رسد که احساس خوشبختی با پیشرفتهای بیشتر در حوزه ثروت، بالا رود (خوارزمی، ۱۳۸۶).
تحقیقات زیادی در خصوص عوامل موثر بر کیفیت زندگی در جهان انجام گرفته است که به طور خلاصه در ذیل به برخی از این عوامل اشاره می شود:
درآمد و کیفیت زندگی
در همه کشورها اثر درآمد یکسان نبوده و در حالیکه همبستگی بین درآمد و رفاه در ایالات متحده آمریکا برابر با ۱۲درصد بوده) این همبستگی در محله های کثیف و شلوغ کلکته ۴۵ درصد می باشد. با این حال وجود درآمد شخصی کمتر از آنچه که به نظر می رسد دارای اهمییت است. درمطالعه ای که توسط آهوریا[۹۳] (۲۰۰۲) انجام شده، برآورد شده است که درآمد فردی فقط ۲تا ۳ درصد واریانس کیفیت زندگی فردی را تبیین می نماید۰(اهوریا، ۲۰۰۰؛ به نقل از فرخی،۱۳۸۶). وینهوون نیز همبستگی بالایی را بین درآمد و رفاه در کشورهای فقیر مشاهده نموده است.
کیم نیز در بررسی خود وجود یک رابطه مثبت و معنادار را بین درآمد و رضایت افراد از زندگی تأیید می کند. به عبارت دیگر آنهایی که درآمد بیشتری دارند رضایت آنها نیز از زندگی بالاتر می باشد.(کیم: ۲۰۰۸)
شغل
یکی از مولفه های دیگر که اخیراً در بحث کیفیت زندگی مطرح می شود، شغل و کار مفید افراد و شهروندان جامعه است، چرا که اگر افراد جامعه ای فاقد شغل و کار مناسب اجتماعی باشند به طور قطع، تأمین کننده نیازهای جامعه برای رسیدن به یک توسعه پایدار نخواهند شد و به طور کلی، از این جوامع نمی توان انتظار شادابی، شاد زیستن و رضایت خاطر شهروندان را داشت. از طرفی، این سوال که (آیا شرایط موجود و حاکم بر جامعه در ابعاد مختلف باعث بهبود و پیشرفت من می شود یا نه؟ از جمله مباحث پایه ای در کیفیت زندگی است، یعنی شرایط مناسب و خوب زندگی، سطح کیفی زندگی در ابعاد گوناگون اقتصادی، اجتماعی و سیاسی همان استانداردهای زندگی می باشند. به طور کلی، امروزه همزمان با گسترش روند جهانی شدن، کیفیت زندگی در سطح بین المللی در حوزه های اقتصادی نوین، توسعه منابع انسانی، مدیریت و برنامه ریزی و به طور مشخص تر، پیشرفت و توسعه جوامع ارزیابی می شود، چرا که سطح رضایتمندی افراد یک جامعه در ابعاد مختلف، اثر مستقیمی بر روند پیشرفت و توسعه آن جامعه در حوزه‌های گوناگون اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد و برعکس، عدم رضایت باعث نزول یک جامعه و کشور در این ابعاد و لذا افت شاخص ها در سطح بین المللی می شود). {۹۱}
روابط اجتماعی، سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی
به نظر دورکیم، در جریان انتقال از همبستگی مکانیکی به همبستگی ارگانیکی، ارزشهای جمعی تضعیف می شوند، تعهد افراد به جامعه کاهش می یابدو هر فردی می کوشد تا تمایلات شخصی خودرا دنبال کند. آنجا که هیچ سدی در برابر تمایلات فردی وجود ندارد، هیچ نوع امکانات و شرایط عینی قادر به پاسخگویی آن نیست، پیوند فرد با جمع که سرچشمه اخلاقیات است این تمایلات را مهار می کند (دورکیم،۱۳۶۹، ص۹). دورکیم در صدد بود که نشان دهد جامعه ای که افراد آن بوسیله نظامی از ارزشها و هنجارها یا به تعبیر دیگر اخلاقیات هدایت می شوند، رضایت بیشتری از موقعیت خود در نظام دارند (بادن[۹۴]، ۱۹۸۹؛ ۳۵).
رابطه اجتماع از یک سو نیازهای عاطفی و شناختی و حتی بخشی از نیازهای مادی افراد را پاسخ می گوید و از سوی دیگر به آرزوها، تمایلات و خواست های افراد شکل و جهت می دهد. شکل دادن به آرزوها دو وجه دارد: یکی ایجاد گسترش آرزوها در فرد و دوم مهار تمایلات است، به این معنی که از شکل گرفتن آرزوها و خواسته های بی حد و حصر و ارضانشدنی جلوگیری می شود و نوعی انطباق را بین آرزوها و شرایط و موقعیت فرد ایجاد می کند. به این ترتیب، رابطه اجتماعی با شکل دادن و پاسخ به بخش قابل توجهی از نیازها می تواند ارزیابی فرد را از زندگی خود تحت تأثیر قرار دهد. بنابر این، روابط اجتماعی به طور کلی از دو جهت بر زندگی افراد تأثیر می گذارند یکی به کمک سازو کارهای ایجابی چون تأکید بر تعاون و مشارکت دارند و باعث تأمین نیازهای عاطفی و روانشناختی می گردند، می تواند منبعی برای حمایت های اجتماعی و رفاه اجتماعی و در نهایت رضایت از زندگی شوند. سازوکارهای سلبی به خاطر ویژگی های بازدارندگی و مهار تملایلات افراد می توانند منبعی برای کنترل های اجتماعی و امنیت جانی گردند و از این طریق موجبات رضایت افراد را از زندگی اجتماعی برآورده سازند.
دورکیم آثار مثبت پیوند فرد با جامعه از طریق گروه های میانی را تنها برای جامعه نمی دید. از دیدگاه او وجود این گروه ها، سرچشمه شادی و شادکامی برای فرد است. وی می گوید: تنها جامعه نیست که به تشکیل شدن این گروه ها ی خاص علاقه مند است تا بتواند فعالیتی را که در آن جریان دارد، و در صورت نبود گروه فعا لیتی پر هرج ومرج می شد تنظیم کند. فرد هم به توجه خود در وجود این گروه ها سرچشمه ای برای شادی و شادکامی خویش می بیند. زیرا هرج و مرج برای او هم دردناک است. خود اوهم از کشاکش ها و بی نظمی ها ی ناشی از نبود قانون انتظام دهنده روابط فردی رنج می برد. زیستن به حالت آماده باش جنگی آن هم در بین همراهان و صدمات خویش به هیچ وجه برای انسان مفید نیست. احساس خصومت عمومی، و بی اعتمادی متقابل که از آن بر می خیزد، فشار روحی حاصل از آن هنگامی که مزمن و ریشه دارشوند دردناک پیدا می کنند. هنگامی که افراد منافع مشترکی پیدا می کنند و متحد می شوند تنها به خاطر دفاع از آن منافع نیست ، به خاط اعتماد با یکدیگر، به خاطر این است که در بین رقبا تنها نباشند، و از لذت همدلی و یگانگی با دیگران بهره مند شوند، یعنی خلاصه زندگی اخلاقی واحدی با یکدیگر داشته باشند (دورکیم،۱۳۶۹: ۲۱ ). رابطه اجتماعی از دو جهت بر رضایت فرد و در کیفیت زندگی او بالا می رود و از سوی دیگر از طریق مهار تمایلات افراد، از آرزوهای بی پایان و ارضا نشدنی جلوگیری می کند.
سرمایه اجتماعی به شبکه ای از روابط بین افراد و گروه ها و نیز هنجارهای اعتماد، عمل متقابل و منافع دوسویه که آنها را به هم متصل کرده است اشاره دارد. این شبکه ها یک منبع یا دارایی را برای فرد بوجود می آورند ، لذا به آن سرمایه گفته می شود که می تواند در دامنه وسیعی از موقعیتها ارزشمند محسوب می شود.
لین با طرح نظریه اجتماعی (۱۹۸۲) مشخصاً این مسأله را طرح کرده است که دستیابی به منابع اجتماعی و استفاده از آنها می تواند به موفقیتهای اجتماعی و اقتصادی بهتر منجر گردد.
در حقیقیت محتوا، نوع و کیفیت شبکه روابط یا سرمایه اجتماعی تأثیرات زیادی بر موفقیت افراد درحوزه های مختلف زندگی آنها و کل کیفیت زندگی شان بر جا می گذارد. این موضوع بر یافته های محققان بیشماری منطبق می باشدبه عنوان مثال میلور[۹۵] و همکارانش در سال ۱۹۹۹ در بررسی ابعادی که بر رتبه بندی ذهنی از بهترین و بدترین زندگی انجام شد عنوان نمودند که… جنبه تعیین کننده، روابط با دیگران می باشد. این موضوع ۴۳ درصد از جنبه های ذکر شده برای بدترین زندگی و ۳۹ درصد ازجنبه‌های عنوان شده برای بهترین زندگی را در بر می‌گیرد(میلور،۲۰۰۳: ۱۲۴) بوردیو نشان داد که چگونه سرمایه اجتماعی موجود در کنار سرمایه فرهنگی و اقتصادی می تواند بخشی از استراتژی برای افراد و گروه ها در جهت باز تولید سرمایه بیشتر و یا تبدیل آن به دیگر صورتهای سرمایه باشد. (فرخی،۱۳۸۶: ۶۴)
متغیرهای جمعیت شناختی و کیفیت زندگی
ویژگیهای جمعیت شناختی مانند جنسیت تأثیر کمتر از آنچه مورد انتظار می باشند دارند(کومینوس[۹۶]،۱۹۹۵). برای مثال اینگلهارت بیان می نماید که با وجودیکه زنان بیش از مردان خوشحالتر می باشند، اما سطوح بالاتری از افسردگی را نشان می دهند.
برخی از محققان در اظهار نظر در خصوص رابطه کیفیت زندگی با سن به یک توزیع u شکل اشاره می‌کنند، بدین معنی که جوانان و افراد مسن در مقایسه با افراد میانسال از نظر رفاه و کیفیت زندگی در سطح بالاتری قرار می‌گیرند. علت این موضوع نیز شاید به این خاطر باشد که افراد قرار گرفته در گروه سنی ۳۰تا ۳۵ سال (غیر خوشبخت ترین ها) مسئول نگهداری از والدین (افراد مسن) و کودکان می باشند(اینگلهارت، ۱۹۹۰) به هر حال مطالعات انجام شده در اروپا و آمریکای شمالی رابطه مثبتی را بین افزایش سن (با وجود کاهش سلامتی جسمانی) و افزایش رفاه ذهنی نشان می‌دهند(سلیگمن[۹۷]،۲۰۰۲)
محله و کیفیت زندگی
در سلسله مراتب تقسیمات شهری، محله یکی از بخشهای کوچک شهر به شمار می آید و از خانه های مجاور هم در یک فضای جغرافیایی خاص تشکیل می شود(شکویی،۱۳۶۹: ۴۸)
محله به لحاظ ایجاد حس تعلق مکانی در افراد، از چنان جایگاهی برخوردار است که خانواده ها نسبت به آنها احساس خانه مسکونی خود را دارندو با ورود به محله، خود را در یک محیط آشنا و خودی می بینند. درحقیقت محله از تجمع، پیوستگی کم یا زیاد، معاشرت نزدیک، روابط محکم همسایگی و اتحاد غیر رسمی میان گروهی بوجود می آید و برای تشکیل آن شرایطی چند لازم است:

    1. دارا بودن یک حوزه جغرافیایی از شهر با وسعت کم یا زیاد
    1. پیدایش و تکوین یک اجتماع کوچک از مردم شهر
    1. وابستگی میان گروهی از مردم(قبلی:۴۹)

به دلیل آنکه افراد به طور پیوسته در محیط ها ی مختلف با افراد و گروه های مختلف زندگی می کند، در نتیجه شرایط و محله هایی با کیفیت پایین می تواند به سرعت کیفیت زندگی ساکنین آن محله را تحت تأثیر قرار دهد. از سوی دیگر دیدگاه افراد نسبت به کیفیت زندگی و ارزیابی این مفهوم، با توجه به محیط بیرونی تغییر می کند. تأکید بر کیفیت زندگی نه تنها باید بر شرایط عینی زندگی افراد متمرکز شود بلکه باید ارزیابی های ذهنی نظیر احساسات و دیدگاه های روانشناختی را نیز شامل شود.
کمپل و همکارانش رضایتمندی از زندگی را به عنوان مجموعه رضایتمندی های افراد از ابعاد گوناگون محیطی در نظر گرفتند. این رضایتمندی از یک فرایند ارزیابی اولیه، ادراک ارزیابی و رفتار بدست می‌آید. این مدل در طول سالهای گذشته مطرح شده و بر یک ساختار سلسله مراتبی و تمایز قائل شدن بین ویژگی های عینی و ذهنی مبتنی بوده است(کمپبل و همکاران،۱۹۷۶).
اوقات فراغت و کیفیت زندگی
اوقات فراغت و حضور افراد در محیط های طبیعی و تفریحی تأثیرات مثبت بسیاری بر سلامت روانی و جسمانی افراد می گذارد و افزایش پیوندهای اجتماعی و رضایت اجتماعی را به همراه خواهد داشت.مالر و همکارانش بیان کرده اند که تماس با طبیعت و گذران اوقات فراغت در این مکانها می تواند سلامت جسمانی را از طریق کاهش واکنشهای جسمانی به استرس‌ها، تقویت تمدد اعصاب و کاهش اثرات منفی بیماری بهبود ببخشد(مالر[۹۸] و همکاران،۲۰۰۱ به نقل از فرخی، ۱۳۸۶).
در نظریات دومازیدیر[۹۹] اوقات فراغت از اهمیت ویژه ای برخوردار است اوانواع فراغت را براساس نیازهای جسمی و روانی افراد طبقه بندی نموده است.

    1. فراغت های جسمانی نظیر ورزش های مختلف، قدم زنی، استراحت و….
    1. فراغت های هنری نظیر بازدید از منابع طبیعی مختلف ، موزه ها و بناهای یادبود ، رفتن به سینما و تئاتر ، کنسرت ، نقاشی و نواختن موسیقی و
    1. فراغت های عملی نظیر کارهای دستی (سفال سازی ، باغبانی و…)
    1. فراغت های اجتماعی که انواع تفریح ها، دید و بازدید ها، گردهم آیی دوستان و … را شامل می شود(شعبان زاده،۱۳۷۴: ۳۷).

پاتریک[۱۰۰] تفریح را نوعی استراحت تلقی می کند و معتقد است که تفریح از فعالیت هایی است که به خودی خود جالب بوده و موجب رضایت، آرامش و آسایش می گردد. پاتریک معتقد است که در شرایط سخت زندگی مدرن که انسان تحت فشارهای مفرط و طاقت فرسا قرار می گیرد و در نتیجه آن را می توان در اختلالات عصبی و امراض روحی مشاهده کرد، بشر احتیاج به شیوه های سالم روحی و جسمی دارد تا بدین وسیله فشارها و ناملایمات اضافه شده به زندگی روزمره را از بین ببرد.(صادقی ، ۱۳۷۸: ۶۵)
۲-۱-۱-۶- جمع بندی کیفیت زندگی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




این شرکت و تیم مدیریتش ، نمونه‌ی به کارگیری مدیریت پیشتازی هستند. مدیرانی که درانتظار درخشش هستند و خود نمونه‌ی آن هستند. این شیوه ، بویژه در زمینه‌های فن‌آوری، و مهارتهای تخصصی می‌تواند خیلی خوب عمل کند. پیشتازی بویژه درطول دوره شروع سرمایه‌گذاری در زندگی یک شرکت می‌تواند کارساز باشد، یعنی زمانی که رشد بیشترین اهمیت را دارد. زمانی که اعضای گروه همگی بسیار ماهر و باانگیزه هستند ونیازبه راهنمایی کمی دارند، این رویکرد می‌تواند نتایج درخشانی ببار آورد. اگر رهبر پیشتاز، یک تیم با استعداد داشته باشد،کار را به موقع و یا حتی پیش از ضرب العجل انجام خواهند داد.
گرچه پیشتازی در میان جعبه ابزار رهبران و مدیران سازمان‌هابرای خود جایی دارد، اما باید از آن صرفه جویانه ومحدود و در تشکیلاتی که واقعاً در آنها کارساز است ، مورد استفاده قرار گیرد.شاید این گفته مورد مخالفت خیلی‌ها قرار گیرد ، هر چه باشد خصوصیت ویژه پیشتازی تحسین برانگیز به نظر می آید. رهبر پیشتازبه سرعت کسانی را که عملکرد ضعیف دارند زیر ذره بین قرار داده و از آنان عملکردی بهتر را مطالبه می‌کند. چنانچه تأکیدی بیش از حد بر این رویکردصورت گیردیا در تشکیلاتی که آمادگی پذیرش این رویکرد را ندارند به کار گرفته شود، می‌تواند این احساس را در کارکنان بوجودآورد که به شکلی بی‌رحمانه به جلو رانده می‌شوند و از آنجا که مدیران ورهبران پیشتاز معمولاً در مورد برنامه‌های خود به گونه‌ای غیر واضح عمل می کنند و از افراد انتظار دارند خودشان بدانند باید چه کار کنند،‌ باعث افت روحیه در میان کارکنان می‌شوند. علاوه بر آن پیشتازان ممکن است آنچنان غرق در اهداف خود باشند که دیگر توجهی به افراد و احساسات آنان نکنند و در نتیجه به فضای ناسازگاری وناهماهنگی دامن بزنند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

تحقیقات دانیل گولمن و همکارنش نشان می دهد که پیشتازی مکرر ، فضا را مسموم میسازد.اساساً تنگنای رویکرد پیشتازی این است که هر چه بیشتر برای رسیدن به نتایج کاری به افراد فشار وارد کنند، اضطراب بیشتری راتحریک می‌کنند. این فشار ، اگر بیش از حد باشد ،‌استعداد آنان را برای تفکرات نوآورانه در تنگنا قرار می‌دهد.
چطور می‌توان یک پیشتاز موفق بود؟ بنیان هوش هیجانی این شیوه در انگیزه پیشرفت باتوسل به کشف مستمر بهبود عملکرد، علاوه بر پیش قدمی فراوان در استفاده از فرصتها قرار دارد. انگیزه پیشرفت بدین معنی است که مدیران و رهبران پیشتاز در یادگیری رویکردهای جدید تلاش می‌کنند که هم عملکرد خود و هم عملکردافراد تحت رهبریشان را ارتقاءبخشند. به علاوه ، چنین رهبرانی نه برای انگیزه‌های خارجی چون پول و مقام، بلکه بخاطر نیاز شدیدشان برای رسیدن به استانداردهای والای نبوغ خود کار می کنند. چنین رهبرانی بدون مهارت همدلی،‌در معرض این خطر دارند که فقط بر انجام وظایف تاکید کنند و از سختی های موجود بر روی دوش مجریان این وظایف بی‌خبرباشند.آنان از همیاری و فنون ارتباطی تأثیرگذار بی اطلاع هستند و بارزترین کمبود چنین رهبرانی، ضعف در مدیریت هیجانات می‌باشد،یعنی براحتی پرخاشگری کرده و از خود بی‌صبرینشان می‌دهند.
این رویکرد ، کم و بیش می‌تواند در ترکیب با دیگر شیوه‌های مدیریت و رهبری ،همچون شور و اشتیاق رویکرد تصوری و تیم سازی در شیوه پیوندجویانه به خوبی کار کند. معمول‌ترین مشکلاتی که برای پیشتازان بروز می کند زمانی است که یک تکنیسین بسیارموفق به مقام مدیریتی ارتقاء یابد. فردی باهوش و تخصص در حوزه کاری خود که از مهارتهای مدیریت و رهبری لازم برخوردار نیست می‌تواندیک سازمان را با خطر شکست روبروسازد. او می‌خواهد همه چون خودش بر تمامی جزئیات اشراف داشته و بدون سوال و تردید به پیش روند. غالباً این رهبران تحت تأثیراعداد و ارقام قرار دارند که همیشه برای روح انگیزی و ایجاد انگیزه در دیگران کافی نیست.
رویکرد آمرانه
یک شرکت کامپیوتری در حال ورشکستگی بود.فروش و سود در حال نزول بود.سهام به سرعت ارزش خود را از دست می‌داد و در میان سهام داران غوغایی به پا بود. هیئت مدیره شرکت، مدیر ارشد جدیدی رااستخدام کرد که شهرت داشت در ایجاد تحول هنرمند است. او با خُرد کردن کارها، فروش بخش‌ها و اتخاذ تصمیم‌های سرسختانه ودوست نداشتنی که باید سالها پیش به اجرا در می‌آمد ، کار خود را آغاز کرد. و نهایتاً شرکت نجات پیدا کرد. حداقل به مدتی کوتاه، اما به قیمتی گران، از همان ابتدا این مدیر ارشد فضای وحشتی ایجاد کرد، به خصوص در مورد گزارشهای مستقیمش اومانندچنگیزخان ، البته از نوع مدرنش، با کوچکترین اشتباه مدیران خود برخورد جدی و تحقیر آمیز می‌کرد. به خاطر ترس ناشی ازبرخوردهای کشنده وی با حاملان اخبار بد،‌هیچکدام از زیر دستان خبربدی را به او گزارش نمی‌کردند. به زودی استعداد عالی او دچار نقص شد و این مدیر ارشد بسیاری از آنان را که باقی مانده بودنداخراج کرد. درکلِ شرکت ، دیگر روحیه‌ای وجود نداشت. پس از آن بهبود کوتاه مدت، یک سیر نزولی دیگر به جان شرکت افتاد. در نهایت این مدیر ارشدتوسط هیئت مدیره اخراج شد. البته دنیای کاری پر است از رهبران و مدیران زورگویی که تأثیر منفی آنان برافراد تحت رهبریشان، در آینده گریبانگیرشان خواهد شد (رحیمی و وظیفه، ۱۳۹۱).
رویکرد آمرانه که گاهی به آن شیوه زورگویانه نیز گفته میشود، در عمل چطور به نظر می‌رسد؟چنین رهبرانی با شعار ” این کار را انجام بده ، چون من می گویم“ . انتظار اطاعت فوری از دستوراتشان را دارند، اما به خود زحمت توضیح دادن دلیل خواسته‌هایشان رانمی‌دهند. اگر زیردستان نتوانند بی‌چون و چرا دستوراتشان رااجابت کنند ، این مدیران با توسل به تهدید و ارعاب به کنترل موشکافانه اوضاع می‌پردازند.
تعجبی ندارد که در میان انواع رویکردهای مدیریت، بر طبق داده‌های ناشی ازتحقیقات دانیل گولمن و همکارنش ، شیوه آمرانه در اکثر موقعیت‌ها کمترین اثر بخشی را دارد. یک مدیر و رهبر ترسناک و بی روح، حالت روحی افراد را مسموم می کند و کیفیت فضای کل سازمان را تحت تأثیر منفی خود قرار می‌دهد. رهبران فرمانده با استفاده نادرست از ستایش و یا انتقادها، روحیه افراد، افتخار و رضایتی که نسبت به کارشان دارند، یعنی همه آن چیزی که در میان کارکنان ایجاد انگیزه می نماید را دچار فرسودگی می کنند.
امروزه در قاره آمریکا بسیاری از سازمان های پزشکی بابحران مدیریت مواجه هستندو دلیل عمده آن نیز این است که فرهنگ پزشکی شیوه‌های آمرانه که بی شباهت به محیطهای نظامی نیست را مورد توجه خود قرار داده‌اند.البته چنین شیوه هایی می‌تواند در اتاق عمل و یا بخش اورژانس مناسب باشد اما چیره‌گی آنها بدین معنی است که بسیاری از پزشکان که به پستهای مدیریتی ارتقاء می‌یابند، فرصتهای بسیار کمی برای یادگیری مجموعه کاملتری از انواع رویکردهای مدیریت را داشته‌اند.
شیوه فرمان و کنترل علی‌رغم نتایج منفیش ، زمانی که باعدالت به کار گرفته شودمی‌تواندجایگاه مهمی در مجموعه‌ی تحت رهبری دارای هوش هیجانی داشته باشد. مثلاً در بحران‌های کاری که به یک تغییر جهت فوری نیاز می‌باشد،می‌توان از تأثیر ویژه روش آمرانه، بخصوص در ابتدا، ‌برای از میان بردن عادتهای کاری بی‌فایده و ایجاد تکانه روحی در افراد جهت خو گرفتن با روش های جدیدِانجام کارها، استفاده کرد.
همچنین در مواقع اضطراری مثل آتش سوزی و یا هنگام مواجه با یک ورشکستگی سهمگین، رهبران و مدیران فرمانده می‌توانندهمه را از مهلکه نجات دهند. به علاوه برای رویارویی با کارکنان مشکل ساز، وقتی که همه روش ها با شکست روبرو شد، این شیوه گاهیاثر بخش می‌باشد.
اجرای بهتر و مؤثرتر این شیوه بر اساس مهارتهای هوش هیجانی پیش‌قدمی و نفوذ، ومانندشیوه پیشتازی بر اساس مهارت خودآگاهی، مدیریت هیجانات و همچنین همدلی قرار دارد. لذا برای اجرای اثر بخش شیوه آمرانه می‌طلبدکه به قول ارسطو ” با شخص مناسب ، در زمان مناسب ،‌و به علت مناسب، خشم خود را بروز دهیم“!
بنابراین ، شیوه آمرانه باید در نهایت احتیاط و درموقعیت مناسب به کار گرفته شود.به گفته یکی از مدیران ارشد یک شرکت فن آوری، شما می‌توانید افراد را به خاک سیاه بنشانید و پول در بیاورید، اما آیا چنین شرکتی پایدار خواهد ماند؟
دیوید مک کللند ، استاد دانشگاه هاروارد بدین نتیجه رسیده که رهبران و مدیران قدرتمند در مهارتهای هوش هیجانی نسبت به همکارنشان که از چنین مهارتهایی برخوردارنیستند، مؤثرتر عمل می کنند. او همچنین متوجه شد انواع رهبران برجسته از طریق مهارتهای رهبری و مدیریت کاملاً متفاوت ایجادطنین می کنند. یک مدیر ممکن است از طریق اعتماد به نفس، انعطاف پذیری، پیش قدمی، انگیزه پیشرفت،همدلی و آگاهی ازفوت وفن توسعه استعدادهای دیگران بدرخشد، حال آنکه نقاط قدرت مدیر دیگر ممکن است در خودآگاهی، یکپارچگی، حفظ آرامش در زمان‌های بحرانی، آگاهی سازمانی ، نفوذ و همیاری باشد. به هر حال، بهترین مدیران و رهبران قادر به استفاده ازرویکرد مناسب درلحظه مناسب هستند (رحیمی و وظیفه، ۱۳۹۱).
۲-۱-۱۰-نتیجه گیری
در شرایط فعلی در پاسخ به نیاز مدیران شرکت‌ها و سازمان‌ها، ضرورت ایجاد یک پلات‌فرم هوش سازمانی وجود دارد. این سازمان‌ها و شرکت‌ها با بهره گرفتن از نرم‌افزارهای طراحی شده بر پایه OI می‌توانند اثربخشی استفاده از ساختارهای اطلاعاتی موجود را در راستای اهداف خود افزایش دهند و اطلاعات از حالت عملیاتی و محدود شدن به استفاده در لایه‌های اجرایی سازمان برای استفاده مدیران سازمان توسعه یابند. این ابزارها می‌توانند برای همه اطلاعات و داده‌های تولید شده در سازمان مورد بهره‌برداری قرار گیرند.
این موضوع را باید بدانید که ابزارهای گزارش‌گیری از کارآیی لازم برای مدیران برخوردار نیستند. این ابزارها معمولا در محدوده سیستم‌های عملیاتی بکار گرفته می‌شوند و مدیران استفاده مؤثری از آن نخواهند کرد. استقرار پلات‌فرم هوش سازمانی (OI) در شرکت‌ها و سازمان‌ها و استفاده از یک ابزار قوی راه‌حل ضروری برای آنها است.
۲-۲-بخش دوم
اثربخشی
۲-۲-۱-مفهوم اثربخشی[۲۴]
اثر بخشی عبارت از درجه ای که یک سیستم می‌خواسته اعمالی انجام دهد که عملاً انجام داده است . یا درجه ای که کارهای صحیح به انجام رسیده است از نظر پیتر دراکر اثر بخشی برخلاف کارآیی در برنامه‌ریزی استراتژیک مد نظر است. فرایند صحیح برنامه ریزی به اثر بخشی آن برنامه مربوط است. زیرا در طی آن تصمیم گیری می شود که چه چیزی می خواهد انجام گیرد ، چه زمانی می خواهند آن را انجام دهید و چه کیفیتی در این رابطه انتخاب می شود (الوانی، ۱۳۷۳، ص ۱۵).
کارآیی: مفهوم نزدیک به اثر بخشی است که یک سازمان در قبال منابعی که صرف کرده چه چیزهایی به دست آورده است در واقع درجهای است که یک سیستم فاکتورهای صحیح را بکار گرفته است. لذا کارآیی عبارتست از مقایسه منابعی که انتظار مصرف آن بود در قبال منابعی که انتظار تولید آن بود با خروجی های واقعی انتظارات. در خصوص اثربخشی در سازمان مطالعات زیادی صورت گرفته است. چالادورای و هاجرتی (۱۹۹۱)، اثربخشی را به عنوان مهمترین عامل تحصیل سازمان توصیف نموده‌اند. استیزر (۱۹۷۵) اعتقاد دارد که بهتر آن است که اثربخشی بر مبنای کسب اهداف تعریف شود. کمپل (۱۹۷۷) اثربخشی را درجه‌ای می‌داند که اهداف نهایی سازمان با توجه به برخی محدودیت‌ها کسب می‌شود (رابینز،۱۳۸۱). هرسی و بلانچارد (۱۳۷۵) معتقدند موفقیت سازمان به وسیله تولیداتش اندازه‌گیری می‌شود در صورتی که معیار سنجش اثربخشی نگرش است. موفقیت نتیجه رفتار اطاعت‌گونه ‌است و اثربخشی نتیجه همکاری و علاقمندی است.
همان طوری که بیان شد اثر بخشی مفهوم کلی است وآن به صورت ضمنی در برگیرنده تعداد زیادی از متغیرها است. هنگام تعیین اثر بخشی سازمان هدف‌های چندگانه تأمین اندازه‌گیری و مورد قضاوت قرار می گیرد. اما کارآیی مفهوم محدودتری دارد و کارهای درونی سازمان را در بر می گیرد. می توان آن را برحسب نسبت مصرف به واحد محصول محاسبه کرد. در برخی از سازمان‌ها ممکن است کارآیی در حد بالایی باشد ولی منجر به اثر بخشی نگردد و برعکس.
۲-۲-۲-اثربخشی سازمانی
اثربخشی یکی از ساختارهای سازمانی شایع، در عین حال کم ترسیم شده است که به همه شرکت‌کنندگان در زندگی سازمانی ارتباط دارد. درک هدف‌های سازمان از نخستین گام‌هایی است که باید در راه اثربخشی سازمان برداشت. هدف‌های سازمانی باید نشانگر علت وجودی آن و آنچه که در پی دستیابی به آن است باشد. هدف‌ها را به صورت «وضع مطلوب سازمان در آینده» تعریف می‌کنند. اثربخشی سازمان عبارتست از درجه یا میزانی که سازمان به هدف‌های مورد نظر خود نائل می‌آید (دفت،۱۳۸۷ ، ۱۶۲). اتزیونی معتقد است سازمانی اثربخش است که نتایج قابل مشاهده آن مساوی با اهداف یا بیشتر از آن باشد (نیکنامی، ۱۳۷۵). به تعبیر علاقه‌بند سازمان‌های آموزشی به این منظور به وجود آمده‌اند که به عنوان مؤثرترین و کارسازترین واحدهای اجتماعی، هدف‌های خود را در حد انتظار جامعه تحقق بخشند. از این رو تمام کوشش‌های سازمانی در جهت ترویج و تشویق رفتارهایی است که از لحاظ سازمانی، اثربخش و مولد و از لحاظ کارکنان سازمانی رضایت‌بخش و پاداش‌دهنده باشند (علاقه‌بند،۱۳۷۴، ۱۳۲). برای اثربخشی و حفظ ادامه موفقیت، مدیران بایستی ویژگی‌های خاص، توانایی‌ها و شایستگی‌های بالقوه و دانش و تجربه طولانی و مهارت‌های اجتماعی ارتباطی ـ اجتماعی داشته باشند و برای اینکه مدیریت اثربخش ایجاد گردد، باید از هدف‌ها آغاز کرد. شناخت هدف‌ها و باور داشتن آنها، تعهد نسبت به کسب آنها، همسویی و همانندی با آنها و تحرک و انگیختگی در جهت آنها گام نخستین در جهت اثربخشی مدیران است (نیکنامی، ۱۳۷۵، ۸).
در اجرای برنامه‌ها مدیران در درجه اول باید به منابع و به ویژه به نیروی انسانی خود متکی باشد. لازمه اثربخشی، پذیرش اهداف سازمان است و تحقق اهداف بر استفاده از همه منابع در دسترس مدیران بستگی دارد (همان). اصرار بر این است که در یک محیط سازمانی دستورالعمل‌های مربوط به کار افراد یا گروه‌ها از پیش و به صورت دوجانبه معین گردد. این فرایند دو فایده دارد، اول آنکه به کارکنان اجازه می‌دهد تا در تصمیم‌گیری بر اصولی که بر اساس آنها، کوشش‌هایشان داوری خواهد شد، شرکت کنند. دوم آنکه، دخالت دادن کارکنان در فرایند برنامه‌ریزی، تعهد آنها را نسبت به اهداف و مقاصد مقرر، بیشتر خواهد کرد. تحقیقات این مدعا را تأیید می‌کنند. یکی از تحقیقات کلاسیک در این مورد بوسیله کوچ و فرنچ[۲۵] انجام شد. آنها دریافتند وقتی مدیران و کارکنان با یکدیگر درباره تغییرات فنی گفتگو می‌کنند، استعداد تولیدی آنها بالا می‌رود و همین این که این روند آغاز می‌شود، مقاومتشان در برابر تغییر پایین می‌آید. البته باید یادآور شد که توفیق به کارگیری مدیریت همراه با مشارکت، بستگی به موقعیت دارد. درست است که این شیوه در بعضی از محیطهای صنعتی آمریکایی مؤثر بوده، ولی ممکن است در کشورهای دیگر روش مناسبی نباشد (هرسی و بلانچارد، ۱۳۷۵، ۱۳۴). بنابراین، اثربخشی سازمانی به عنوان مهم ترین هدف هر سازمان، مقصدی است که تمام تلاش های سازمانی در راستای رسیدن به آن صورت گیرد. اندیشمندان حوزه رهبری و مدیریت معتقدند که عوامل متعددی (سازمانی، محیطی، فردی و …) با اثربخشی سازمان رابطه دارند. در این راستا، ویژگی های رفتاری مدیر می تواند سهم مهمی در افزایش و یا کاهش اثربخشی سازمانی ایفا کند. و خلاقیت کارکنان در این میان می تواند در اثربخشی سازمان موثر واقع شود (واعظی و همکاران، ۱۳۸۸، ۱۸).
۲-۲-۳-تاریخچه اثربخشی سازمانی
جدول (۲-۱) به طور مفصل به بررسی سیر تاریخی اثربخشی سازمانی پرداخته است.

گرایش مدیریت
متفکر اصلی
شرح مختصر اثربخشی
نمونه مشخصه‌ های اثربخشی

مدیریت علمی

فردریک تیلور (۱۹۱۱)

مطالعه زمان و حرکت، اهمیت استانداردها طرح‌ریزی، کنترل و هماهنگی سازمان وظیفه‌ای «یک بهترین راه»

حداکثر کردن تولید، حداقل کردن هزینه برتری روش، استفاده بهینه منابع، تخصصی کردن وظیفه

اصول مدیریت

هنری فایول (۱۹۲۵/۱۹۱۶)

تکمیل تئوری استقرایی مدیریت مبتنی بر قوانین یا اصول مدیریت را مهارتی قابل آموزش می‌داند

تقسیم کار، سرپرستی روشن انضباط، وحدت فرماندهی نظم و سلسله مراتب، انصاف، ثبات و نوآوری، روح همکاری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]




احساس معنویت و بعد روابط اجتماعی

۳۵۹

۲۹۸/۰

۰۰۰/۰

خودشکوفایی معنوی و بعد روابط اجتماعی

۳۵۹

۳۴۷/۰

۰۰۰/۰

رفتارهای معنوی و بعد روابط اجتماعی

۳۵۹

۱۷۵/۰

۰۰۱/۰

همانطور که در جدول ۴-۳۳ مشاهده می‌شود، ضریب همبستگی بین گرایشهای معنوی و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی ۲۸۴/۰ می باشد؛ این ضریب همبستگی مستقیم، از لحاظ آماری معنادار است (۰۵/۰p<)؛ لذا نتیجه گرفته می‌شود که با افزایش میزان گرایشهای معنوی دانشجویان، کیفیت زندگی آنها در بعد روابط اجتماعی افزایش می‌یابد.
در این فرضیه رابطه بین بعد باورهای معنوی و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی نیز بررسی می‌گردد. نتایج آزمون در جدول ۴-۳۳ ارائه گردیده است. همانگونه که نتایج آزمون نیز نشان می‌دهد رابطه بین این دو متغیر معنادار بوده و بنابراین نتیجه گرفته می‌شود که با افزایش میزان باورهای معنوی دانشجویان، کیفیت زندگی آنها در بعد روابط اجتماعی افزایش می‌یابد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در مورد بررسی رابطه دو متغیر احساس معنویت و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی میتوان گفت از آنجایی که میزان sig برابر با ۰۰۰/۰ از ۰۵/۰ کمتر می باشد می توان نتیجه گرفت که رابطه بین دو متغیر احساس معنویت و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی معنادار می باشد.
همانطور که در جدول ۴-۳۳ مشاهده می‌شود، ضریب همبستگی بین خودشکوفایی معنوی و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی ۳۴۷/۰ می باشد؛ این ضریب همبستگی مستقیم، از لحاظ آماری معنادار است (۰۵/۰p<)؛ لذا نتیجه گرفته می‌شود که با افزایش میزان خودشکوفایی معنوی دانشجویان، کیفیت زندگی آنها در بعد روابط اجتماعی افزایش می‌یابد.
در نهایت همانگونه که در جدول ۴-۳۳ مشاهده می‌شود، ضریب همبستگی بین رفتارهای معنوی و بعد روابط اجتماعی کیفیت زندگی ۱۷۵/۰ می باشد؛ این ضریب همبستگی مستقیم، از لحاظ آماری معنادار است (۰۵/۰p<)؛ لذا نتیجه گرفته می‌شود که با افزایش میزان رفتارهای معنوی دانشجویان، کیفیت زندگی آنها در بعد روابط اجتماعی افزایش می‌یابد.
فرضیه هفتم:
بین سن و کیفیت زندگی دانشجویان و ابعاد آن رابطه معناداری وجود دارد.
جدول ۴-۳۴- ضریب همبستگی بین سن و کیفیت زندگی و ابعاد آن را نشان می‌دهد.
جدول ۴-۳۴- ضریب همبستگی بین «سن» و کیفیت زندگی و ابعاد آن

متغیر

تعداد

ضریب همبستگی

معناداری

سن و کیفیت زندگی

۳۵۷

۰۱۷/۰-

۷۴۲/۰

سن و بعد جسمانی

۳۵۷

۰۵۴/۰

۳۱۲/۰

سن و بعد روانی

۳۵۷

۰۵۳/۰

۳۲۱/۰

سن و بعد محیطی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:20:00 ب.ظ ]