الف ـ تأثیر لابی گری ‌گروه‌های ذینفع بر نمایندگان پارلمان

 

در مسائل و موضوعات مختلفی که ممکن است در سطح جامعه پیش آید، علاوه بر تأثیر احزاب و عوامل وابسته به احزاب، ‌گروه‌های مختلفی از قبیل ‌گروه‌های فشار، ‌گروه‌های ذینفع و یا نهادهای لابی کننده، ایفای نقش می‌کنند.

 

در این مسیر، پشتیبانی و حمایت نمایندگان پارلمان، از اهمیت زیادی برخوردار می‌باشد. زیرا نمایندگان پارلمان توانایی این را دارند تا فعالیت‌ها، طرحها و نقشه های این گروه ها را از نظر سیاسی اولویت بندی کرده و در مسیری قانونی و عاقلانه به پیش ببرند. در این راستا، افراد حوزه های انتخاباتی در قالب ‌گروه‌های فشار، ذینفع و … در تالار نشیمن مرکزی در پارلمان با نمایندگان ملاقات می‌کردند و تلاش این افراد در جهت تأثیرگذاری بر نمایندگان پارلمان، لابی کردن[۷۴] نام گرفت.

 

شیوه نوین امروزین لابی کردن به طور کلی متوجه دولت و ناظر به فعالیت‌های دولت است و کمتر ناظر بر فعالیت‌های پارلمانی و نمایندگان پارلمان می‌باشد. با وجود این، ‌گروه‌های فشار تصورشان بر این است که اگر نماینده و یا نمایندگانی که مدافع آنانند و از درخواستهای آنان پشتیبانی می‌کنند، وجود داشته باشند، برای آنان از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است و ‌بنابرین‏ حداکثر استفاده را از ابزارهای پارلمانی می نمایند.

 

ب ـ طرق انتخاب نماینده برای لابی کردن

 

‌گروه‌های لابی کننده بواسطه دیدگاه ها و با عنایت به نقطه نظرات و دیدگاه های مختلف نمایندگان پارلمان، طرفداران پارلمانی خود را گزینش نمایند. در مواردی هم که نمایندگان پارلمان جدید ناشناخته هستند، ‌گروه‌های لابی گر راجع به نقطه نظرات و دیدگاه های آن ها از آن ها و نیز حزب وطریق سخنرانی های آن ها، سابقه رأی[۷۵] کمیته های حزبی که آن ها در آن عضو می‌باشند، بررسی ها و مطالعاتی را انجام دهند.

 

ج ـ نحوه عملکرد و نقش لابی کنندگان در تصویب قوانین

 

لابی کنندگان پس از آنکه نماینده یا نمایندگان هم رأی و موافق خود را در پارلمان شناسایی کردند، درصدد برمی آیند تا حتی الامکان خواسته های خود را به وی تفهیم نموده و تأثیر خود را از طریق نمایندگان موافق بر کل فضای پارلمان بگذارند و اتفاقاً در این قضیه تا حدود زیادی هم موفق عمل کرده‌اند. برای مثال، فعالیت گروه لابی انجمن مصرف کنندگان[۷۶] منجر به تصویب قانون شرایط ناعادلانه[۷۷] در سال ۱۹۷۷ گردید.

 

نمایندگان پارلمان در پیشبرد اهداف ‌گروه‌های لابی از اهمیت بالایی برخوردارند و متقابلاً ‌گروه‌های لابی هم منبع اطلاعاتی و مالی مناسبی برای نمایندگان محسوب می‌شوند. اکثر نمایندگان پارلمان جهت کسب اطلاعات و اخبار موثق در خصوص موضوعات و مسائل مورد علاقه متکی به ‌گروه‌های فشار و ‌گروه‌های ذینفع هستند.

 

اتحادیه صنایع بریتانیا از این قبیل گروه ها محسوب می شود. این گروه ها با بهره گیری از روش ارائه اطلاعات، سعی در هدایت دیدگاه ها و تأثیرگذاری بر مباحثات و مذاکرات پارلمانی دارند.

 

از آنجایی که در مجلس اعیان هم کلیه مراحلی که برای تصویب یک قانون در مجلس عوام طی می شود، در این مجلس هم ضروری است، نفوذ لابی کننده ها(‌گروه‌های فشار و ذینفع) به عنوان ‌گروه‌های مشاور پارلمانی در این مجلس هم محسوس است و افزایش چشمگیر در لابی کردن از اواخر دهه ۱۹۷۰ نشانگر احیاء نفوذ مجلس اعیان در سال‌های اخیر است. برخی از لابی کنندگان از طریق ارسال نامه و حتی ایمیل به نمایندگان و ارسال مدارک و اسنادی که در کمیسیون ها از سندیت و اعتبار لازم برخوردار است، تلاش
می‌کنند تا در پیش نویس طرحها و لوایح تقدیمی به پارلمان اصلاحاتی را انجام دهند.

 

د ـ موانع موجود در لابی کردن

 

با توجه به اینکه لابی کردن با نمایندگان پارلمان از جمله ابزارها و عوامل برون حزبی مؤثر بر نمایندگان به شمار می رود، وفاداری حزبی و به عبارت دیگر، وجود انضباط حزبی در بین نمایندگان پارلمان یکی از موانع عمده و جدی بر سر راه لابی کنندگان (عوامل برون حزبی) می‌باشد.

 

از سوی دیگر بسیاری از نمایندگان پارلمان ممکن است از سوی اتحادیه های کارگری و ‌گروه‌های انتفاعی، ‌گروه‌های فشار و … در انتخابات و بویژه در تقبل هزینه انتخاباتی آنان نقش بارزی داشته باشند و با وابستگی نمایندگان ‌به این گروه ها بیم آن می رود که نماینده بی طرفی خود را از دست داده و به عاملی تبدیل شود که اهداف و نقشه های حامیانش را در پارلمان بجای خواسته های حوزه انتخابیه و اهداف حزبی دنبال نماید. در این راستا قوانین متعددی تصویب شده است تا فشار لابی کنندگان را کاهش دهند. برای مثال قطعنامه ای در سال ۱۸۵۸ مقرر کرد که مطرح نمودن موضوعی از جانب نماینده یا نمایندگان در ازای دریافت پول در پارلمان به هیچ وجه جائز نیست؛ حتی اگر پول دریافتی در ازای یک مسأله با ارزش مانند امور خیریه باشد. قطعنامه دیگری در سال ۱۹۶۵ مقرر داشت که دریافت پول و یا پرداخت آن به یک نماینده برای طرح یک مسأله و یا موضوع در پارلمان “جرم شدید” تلقی می‌گردد.

 

با این اوصاف به نظر می‌رسد ‌گروه‌های ذینفع و به طور کلی نهادهای مدنی در فرایند قانونگذاری نقش مستقیمی ندارند و قانون‌گذار در برخی از نظام های پارلمانی به حدی وسواس داشته که تشکیل فراکسیون ها و گروه ها را بر اساس منافع خاص، حرفه ای و … در مجلس ممنوع اعلام ‌کرده‌است. لکن همان طور که قبلاً هم اشاره کردیم، ‌گروه‌های لابی در کشف مسائل مبتلا به و اطلاع رسانی مفید و مؤثر به نمایندگان پارلمان دارای نقش اساسی هستند. ایفای نقش مذبور از دو راه میسر است:

 

حالت اول آن است که پارلمان و نهادهای زیر مجموعه پارلمان، از نهادهای مدنی و ‌گروه‌های لابی درخواست می‌کنند که همکاری لازم را با پارلمان از طریق ارائه نقطه نظرات خود را در خصوص طرح یا لایحه ای به طور شفاف و با ارائه اسناد و مدارک لازم بیان نمایند. به طور مثال در قضیه لایحه جنجالی مربوط به سقط جنین اختیاری در فرانسه، نظام صنفی قضات، کانون وکلا، نظام پزشکی و … از جمله نهادهایی بودند که نظرات خود را اعلام نمودند.

 

در حالت دوم، ممکن است در مواردی ‌گروه‌های لابی از طریق برقراری ارتباط و به واسطه مذاکره با نمایندگان، نظر آن ها را جهت ارائه طرح در موضوعی خاص جلب نمایند. مثال بارز در این مورد، استناد “پیر للوش” به اطلاعات و نظرات شورای نمایندگی نهادهای یهودی در طرح خود راجع به تشدید مجازات جرائم نژادپرستانه و ضد یهودی است. در حالت کلی نقش لابی ها در نظام های پارلمانی به لحاظ انضباط بین احزاب و روند حزب سالاری در این نظام حکومتی خیلی چشمگیر نیست و صرفاً به عنوان منابع اطلاعاتی و تغذیه کننده مالی نمایندگان پارلمان به شمار می‌روند؛ لکن در ایالات متحده آمریکا با توجه به وابستگی اندک اتحادیه ها و اصناف مختلف جامعه به احزاب سیاسی، شاهد نفوذ چشمگیر لابی گری در جامعه آمریکا و افزایش قابل توجه آن در سال‌های اخیر هستیم. در بین لابی های مختلفی که در آمریکا فعالند، لابی های یهودی قدرتمندترین لابی ها هستند و تقریباً تمامی رؤسای جمهوری آمریکا چه در مبارزات انتخاباتی و چه در اتخاذ سیاست‌های بعد از انتخابات و حتی کنگره این کشور تلاش مستمر دارند تا نظر این لابی ها را تأمین نمایند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...