= + g
مدل صرف ریسک(همان منبع)
بر اساس این مدل، هزینه حقوق صاحبان سهام عادی شرکت ها، با افزودن ۲ تا ۴ درصد، بابت صرف ریسک به نرخ بهره اوراق قرضه بلند مدت شرکت ها، محاسبه می شود.
= نرخ بهره اوراق قرضه + صرف ریسک
از آنجا که تعیین صرف ریسک جنبه ی قضاوتی دارد، لذا پیش بینی نیز بر اساس قضاوت انجام می گیرد. در نتیجه با این روش نمی توان نرخ دقیقی از هزینه حقوق صاحبان سهام، بدست آورد.
مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای(CAPM)
بر اساس رفتار و عملکرد سرمایه گذار ریسک گریز، یک حالت تعادل ضمنی بین ریسک و بازده مورد انتظار برای هر سهم وجود دارد که در این حالت انتظار می رود، یک سهم بتواند متناسب با ریسک غیرقابل اجتنابش (ریسک سیستماتیک) بازده داشته باشد. ریسک سیستماتیک؛ ریسکی است که با تنوع سازی سرمایه گذاری، نتوان آن را حذف کرد و ناشی از کنترل شرکت می باشد(مانند: تغییرات در محیط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی که بر کل اوراق بهادار تأثیر می گذارد و منحصر به یک ورقه بهادار خالص نمی گردد.) هر چه ریسک سیستماتیک سهمی؛ بزرگتر باشد، بازده مورد انتظار سرمایه گذاران نیز بیشتر می شود. روابط بین بازده مورد انتظار و ریسک سیستماتیک هر سهم؛ اساس مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بازده
ریسک غیر سیستماتیک
ریسک سیستماتیک
تعداد سهام
نمودار۲-۳ : ریسک سیستماتیک و ریسک غیرسیستماتیک
ریسک غیرسیستماتیک: آن بخشی از ریسک را که می توان با تنوع بخشی از بین برد؛ ریسک قابل حذف یا ریسک غیر سیستماتیک گویند. سرمایه گذاران عقلایی؛ چنین ریسکی را از بین خواهند برد، بنابراین با فرض عقلایی بودن سرمایه گذاران؛ ریسک غیرسیستماتیک نخواهیم داشت.[۲۳۷]و[۲۳۸] (طبق نمودار فوق)
اکنون پس از بررسی عوامل ساختار سرمایه؛ می پردازیم به عواملی که تصمیمات مربوط به ساختار سرمایه را تحت تأثیر قرار می دهند.
۲-۳-۱۴ تأثیرگذاری عوامل اساسی تصمیمات؛ مربوط به ساختار سرمایه
ریسک تجاری. یا ریسک موجود در داخل شرکت در صورتی که از وام استفاده به عمل نیاید. هر
اندازه ریسک تجاری شرکت بالاتر باشد، به همان اندازه نسبت بدهی بهینه در ساختار سرمایه آن
پائین تر خواهدشد. مهم ترین عوامل تأثیرگذار در ریسک تجاری عبارتند از:
تغییرات در تقاضا، تغییرات در قیمت های فروش، تغییرات قیمت عوامل تشکیل دهنده ی بهای تمام شده محصول، برخورداری از توانایی تعدیل قیمت های محصولات تولیدی در زمان هایی که بهای تمام شده آن محصولات تغییر می کند، توانایی در تولید به موقع محصولات جدید و با هزینه پایین، ریسک ناشی از تغییرات ارزش برابری پول های خارجی و نسبت هزینه های ثابت در ترکیب هزینه های کل شرکت یا اهرم عملیاتی(عبارت است از؛ میزان استفاده از هزینه های ثابت در عملیات . در اصطلاح تجاری، درجه بالای اهرم عملیاتی، با فرض ثابت بودن سایر عوامل، نشان دهنده ی این است که یک تغییر بسیار کوچک در فروش؛ منتهی به تغییرات بسیار بزرگ در درآمد و ROE می گردد.)
موقعیت شرکت از نظر چگونگی مشمول مالیات بودن. مهم ترین دلیل استفاده از وام؛ عبارت از این است که هزینه وام، در ردیف هزینه های قابل قبول از نظر مالیاتی است، بطوری که این کار موجب پایین آمدن نرخ بهره ی مؤثر وام می گردد.
انعطاف پذیری مالی یا توانایی بدست آوردن منابع مالی بر طبق شرایط منطقی و در وضعیت های متفاوت از هم. مسئولان مالی بدرستی می دانند که داشتن اطمینان از تهیه منابع سرمایه ای، برای تداوم عملیات شرکت امری ضروری بوده و تضمین کننده ی موفقیت آن در بلندمدت می باشد. بالا بودن احتمال نیاز آتی به سرمایه و نتایج نامطلوب حاصل از کمبود سرمایه، نیاز به داشتن ترازنامه مطلوب تر را می تواند، افزایش دهد.
محافظه کاری مدیریتی یا داشتن سیاست تهاجمی. برخی از مدیران در مقایسه با دیگر همکاران خود بیشتر در اندیشه کسب سود می باشند، به همین علت در برخی از شرکت ها مشاهده می شود، آنان به دنبال استفاده از وام به منظور کسب هر چه بیشتر سود هستند. این عامل نمی تواند بر ساختار سرمایه بهینه واقعی یا ساختار سرمایه ای که می تواند ارزش شرکت را حداکثر سازد، اثر بگذارد؛ اما می تواند بر ساختار سرمایه هدف که از طرف مدیران تعیین می گردد، اثر بگذارد.
فرصت های رشد. ارزش عملیاتی یک شرکت برابر است با ارزش دارایی هایی که به منظور ادامه عملیات تولیدی در اختیار دارد؛ بعلاوه فرصت های رشد که در اختیار آنها می باشد. ترکیب این عوامل در ارزش عملیاتی یک شرکت، از شرکتی به شرکت دیگر متفاوت است.
۲-۳-۱۵ تئوری ساختار سرمایه
طرح تئوری مدرن ساختار سرمایه از سال ۱۹۸۵ میلادی آغاز شد. در این سال، مقاله ای توسط پروفسور فرانکو مودیلیانی و مرتون میلر[۲۳۹](MM) انتشار یافت. این مقاله، مهم ترین و مؤثرترین مقاله مالی بود که تا حالا انتشار یافته است. این دو دانشمند ثابت کردند که با در نظر گرفتن تعدای فرضیات آرمانی، ارزش شرکت تحت تأثیر ساختار سرمایه، قرار نخواهد داشت. به عبارتی دیگر، نتایج حاصل از نظریه MM، بیانگر این است که چگونگی تامین مالی عملیات یک شرکت اهمّیتی ندارد، بنابراین؛ ساختار سرمایه تأثیری در ارزش شرکت ندارد.
فرضیات حاکم بر نظریه MM
هزینه های دلالی[۲۴۰] وجود ندارد.
هزینه های مالیات[۲۴۱] صفر می باشد.
هزینه های ورشکستگی[۲۴۲] وجود ندارد.
سرمایه گذاران[۲۴۳] در همان نرخی که شرکت ها منابع مالی خود را تهیه می کنند؛ می توانند، قرض بگیرند.
تمام سرمایه گذاران به همه ی اطلاعاتی که مدیران با فرصت های مناسب سرمایه گذاری آتی، مدیران شرکت ها در اختیار دارند؛ می توانند، دسترسی داشته باشند.(تقارن اطلاعاتی)[۲۴۴]
استفاده از وام تأثیری در سود قبل از بهره ومالیات[۲۴۵] ( EBIT) بر جای نمی گذارد.
با وجود اینکه برخی از فرضیات فوق، آشکارا غیرواقع هستند؛ ولی نتایج حاصل از آنها اهمّیت بسیاری دارد. مهم ترین عوامل مؤثر در تصمیم گیری های مربوط به ساختار سرمایه[۲۴۶]؛ عبارتند از:
ثبات فروش، ساختار دارایی های شرکت، اهرم عملیاتی[۲۴۷]، نرخ رشد، سودآوری، مالیات ها، کنترل[۲۴۸]، نگرش مدیران، نگرش اعتبار دهندگان و مؤسساتی که به کار رتبه بندی اوراق بهادار شرکت ها می پردازند، شرایط بازار، شرایط داخلی شرکت ها و انعطاف پذیری مالی[۲۴۹].
۲-۳-۱۶ تئوری مبادله[۲۵۰]
یعنی ایجاد موازنه بین منافع حاصل از وام[۲۵۱] از یک طرف و هزینه بهره بالا[۲۵۲] و ورشکستگی از طرف دیگر. میلر و مودیلیانی نشان دادند که به خاطر قابل کسر بودن هزینه مالیات از سود قبل از مالیات، استفاده از وام؛ مقرون به صرفه می باشد. اما استفاده از وام موجب پیدایش هزینه های مرتبط با ورشکستگی واقعی، یا هزینه هایی که افزایش احتمال ورشکستگی را به همراه دارد، می شود. ساختار سرمایه بهینه؛ باعث برقراری توازن بین منافع حاصل از کاهش مالیات و هزینه های مرتبط با پیدایش ورشکستگی، در اثر سوء استفاده از وام، می شود.
نتیجه ترکیب اثرات مالیات شرکت و قیمت سهام
ارزش سهام
هزینه های خطر ورشکستگی
ارزش افزوده مالیاتی
ارزش سهام شرکت با
قیمت واقعی سهام استفاده از اهرم مالی
اهرم مالی
ساختار سرمایه بهینه = ۰
نمودار۲-۴ : تأثیر استفاده از اهرم مالی[۲۵۳] بر ارزش شرکت
قبل از : احتمال افزایش استفاده از وام و کاهش خطر ورشکستگی و کاهش مالیاتی؛ قابل توجه است .
نقطه : آغاز خطر ورشکستگی و احتمال افزایش؛ کاهش مالیاتی و عدم استفاده از وام، وجود دارد.
بین و : سرعت خطر ورشکستگی بیشتر از سرعت کاسته شدن کاهش مالیاتی است و همچنین افزایش قیمت سهام با بهره گرفتن از وام، وجود دارد.
نقطه : در این نقطه، سرعت مالیات با سرعت افزایش خطر ورشکستگی برابر می شود؛ پس این نقطه نشان دهنده ی ساختار سرمایه بهینه می باشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...