د- مشارکت مدنی: منظور آن است که افراد جامعه تا چه اندازه در انواع گروه های زیر فعالیت می‏کنند: گروه های مذهبی، باشگاه های ورزشی، لیگ های حرفه‏ای، سازمان های‏ جوانان، انجمن‏های مربوط به والدین، گروه های حرفه‏ای مؤسسات خیریه، اتحادیه‏های‏ کارگری، فرهنگسراها، گروه های ادبی، هنری، فرهنگی، تفریحی و تعاونی ها (معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۸).
۳- پیوندهای اجتماعی غیررسمی‏
در واقع رهبری و مشارکت مدنی به اندازه‏گیری‏ سرمایه‌ی اجتماعی از جنبه‏ه ای رسمی می‏پردازند؛ اما برخی جوامع و اجتماعات، سعی‏ در توسعه روابط غیر رسمی داشته و عضویت ها و مشارکت های غیر رسمی را بیشتر ترجیح‏ می‏دهند. در واقع این بعد به سنجش جنبه‏ه ای غیر رسمی سرمایه‌ی اجتماعی می‏پردازد مانند: تعداد دوستان یک فرد، میزان معاشرت فرد با دوستان خود در محیط اداری، معاشرت با همکاران و دوستان اداری در محیط های خارج از اداره، مشارکت در بازی هایی‏ مانند شطرنج و دیدار از افراد فامیل (همان منبع).
۴- بخشش و روحیه داوطلبی‏
یکی از طرق اندازه‏گیری روابط افراد جامعه از طریق بررسی عضویت و همکاری‏ آنها با نهادهای خیریه و داوطلبانه است. این همکاری می‏تواند به صورت یاری‏های مالی‏ انجام شود مانند کمک مالی به کمیته امداد، شیرخوارگاه ها… و یا از طریق اختصاص وقت باشد مانند شرکت در جلسات مربوط به انجمن‏های توسعه شهری و یا حمایت از فارغ التحصیلان دانشگاه ها (معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۸).
۵- مشارکت مذهبی‏
مذهب و دین نقش خیلی مهمی در سرمایه‌ی اجتماعی ایفا می‏کند، افراد برحسب دین‏ و مذهب که دارند ممکن است منشاء مشارکت باشند مانند حضور و فعالیت در امور مساجد، تکایا، کلیساها و اماکن مذهبی و زیارتی(همان منبع).
۶- عدالت در مشارکت مدنی
در برخی جوامع تمایل به سوی افراد متمکن، تحصیلات عالیه و نژاد خاصی است و بالعکس در برخی جوامع دیگر افراد فقیر و دارای پایگاه اجتماعی پایین‏تر در اولویت‏ قرار دارند. از آن‏جایی که این عوامل در سلامتی جامعه مهم هستند، لذا اندازه‏گیری‏ میزان تساوی افراد مختلف در مشارکت های اجتماعی حائز اهمیت است. می‏توان این بعد را با عواملی از قبیل نژاد، درآمد، تحصیلات مورد بررسی قرار داد.
۷- تنوع معاشرت ها و دوستی‏ها
اشاره به معاشرت و رفاقت فرد با طبقات مختلف اجتماعی، نژادها و اقوام و مذاهب‏ و ادیان مختلف دارد. بعبارتی هرچه فرد با افراد طبقات و گروه های متعلق به نژادها و مذاهب مختلف در ارتباط بوده و با آنها حالت دوستی ایجاد کرده باشد موجب فزونی‏ سرمایه اجتماعی شده است (معمارزاده و همکاران، ۱۳۸۸).
۲-۱-۵) مزایای سرمایه اجتماعی
مزیت اصلی و عمده سرمایه‌ی اجتماعی در اختیار گذاشتن اطلاعات زیاد با هزینه پایین و زمان اندک‏ برای ‏” بازیگرانی است که نقش اصلی‏” را در سرمایه‌ی اجتماعی ایفا می‏کنند. سرمایه‌ی اجتماعی علاوه بر در اختیار قرار دادن سرمایه‌ی اجتماعی زمینه‏های تحلیل و ارزیابی آن‏ را نیز فراهم می‏نماید. بعنوان مثال، کلمن نشان داد که پیوندهای موجود در شبکه- محور تئوری سرمایه اجتماعی- امکان ارزیابی اطلاعات مربوط به فرصت های شغلی را به اعضاء می‏دهد و آنها را در انتخاب شعل مورد نظر کمک می‏کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شبکه‏های میان سازمانی که حاصل کار سرمایه‌ی اجتماعی است مزایای مختلفی برای‏ سازمان دارد از جمله کسب مهارت ها و دانش جدید از سوی اعضای شبکه‏ها، مزیتی است‏ که می‏تواند در سازمان های با ساختار پیچیده کاربرد داشته باشد. تحقیقات دیگری نشان داد که شرکت های چند ملیتی برای تبادل اطلاعات و تسریع در جریان ارتباطات می‏توانند از این تئوری استفاده نمایند.
کسب قدرت و نفوذ از مزایای دیگر سرمایه‌ی اجتماعی است. کلمن در نوشته‏های‏ خود اشاره به واژه‏ ” کلوپ نمایندگان مجلس‏” دارد که در واقع منظور بحث ‏” قدرت‏” است. برخی نمایندگان قدرت بیشتری نسبت به نمایندگان دیگر دارند چرا که آنها تعهدات متفاوت با سایر نمایندگان برای خود ایجاد کرده‏اند و از اعتبار این تعهدات برای‏ مشروعیت بخشیدن به رفتار خود استفاده می‏کنند. یک چنین قدرتی به بازیگر اصلی (در سرمایه‌ی اجتماعی) اجازه می‏دهد تا به اهداف خود دست یابد.
مزیت دیگر سرمایه‌ی اجتماعی ایجاد یکپارچگی در میان اعضاء است. هنجارها و باورهای محکم موجب ایجاد شبکه اجتماعی قوی می‏شود که دربرگیرنده آداب و رسوم و قوانین خاصی است و این هنجارها جایگزینی کنترل های رسمی می‏شود. در این‏ رابطه اوچه (۱۹۸۰) چنین استدلال می‏کند که سازمان های قبیله‏ای با هنجارهای مشترک‏ قوی از هزینه‏ های اندک نظارت بهره‏مند بوده و تعهد بالایی را در اختیار دارند که در واقع‏ همان سرمایه اجتماعی است .(Adler, 1999)
هر اندازه سرمایه اجتماعی بزرگتر می‌شود اعتماد در سازمان یا جامعه افزایش می‌یابد استفاده از ابزارهای جدیدی مانند تجارت الکترونیک، پول الکترونیک، دولت الکترونیک قابلیت استفاده بیشتری می‌یابد و هر میزان سرمایه اجتماعی کوچک می‌شود افراد به محیط‌های مجازی کم‌ اعتمادتر می‌گردند و این ابزارها مفهوم اولیه خود را از دست می‌دهند. در صورت ایجاد سرمایه اجتماعی نیاز زیادی به کنترل‌ها و نظارت‌های پرهزینه نمی‌باشد اعضاء سازمان یا جامعه نوعی خودکنترلی و رعایت هنجارهای پذیرفته‌شده را اعمال می‌نمایند. همانگونه که مشهود می‌باشد هم اینک مدیران کنترل و نظارت دقیقی را نمی‌توانند بر بخش‌های حرفه‌ای و فوق تخصصی اعمال نمایند، لذا این روش می‌تواند به تقویت و اثربخش بودن محیط های تخصصی و حرفه ای با بهره‌وری بالاتری منجر گردد. در محیط‌های بوروکراتیک موجبات کاهش و کندی فعالیت‌های تحقیق و توسعه (R&D) می‌گردد مدیریت های مبتنی بر انعطاف و متکی بر سرمایه‌های اجتماعی موجب کاهش هزینه‌های تعاملات کاری و استقلال مثبت واحدهای تخصصی گردد.
علاوه بر مزایای فوق بکارگیری سرمایه‌ی اجتماعی در سطح سازمانی دارای مزایایی‏ مانند: ایجاد سازمان کاری و تیم های منعطف، ارائه سازوکارهایی برای بهبود مدیریت‏ عملکرد گروهی، زمینه‏سازی برای توسعه‌ی سرمایه‏های غیر مادی در سازمان و افزایش‏ تعهد اعضاء و کارکنان سازمان نسبت به مصلحت عامه است. (Leana & Burren, 1999)
۲-۱-۶) دیدگاه های انتقادی پیرامون سرمایه اجتماعی
نقد‌های ارائه شده پیرامون سرمایه اجتماعی در صدد برآورد هزینه‌های ارتقا و بکارگیری آن در برابر مزایای استفاده از آن می‌باشند. سرمایه‌ی اجتماعی توام با هزینه‏هایی است و می‏تواند حتی در برخی مواقع دارای کژکارکردهای سازمانی باشد تحقیقات زیادی در ارتباط با مزایای حاصل از بکارگیری سرمایه‌ی اجتماعی انجام شده است اما به خطرات و تهدیدات آن کمتر پرداخته شده است.
اولین انتقاد به بازیگرانی که در سرمایه‌ی اجتماعی نقش اصلی و محوری دارند مربوط می‏شود. ایجاد و نگهداری سرمایه‌ی اجتماعی در یک سازمان نیازمند صرف‏ سرمایه‌ی مالی قابل توجه به منظور حفظ و نگهداری‏”روابط” میان اعضاء است. در برخی‏ مواقع مزایای حاصل از سرمایه‌ی اجتماعی به مراتب کمتر از سرمایه اختصاص یافته به آن‏ است. به عبارتی همواره باید نامساوی زیر برقرار باشد:
هزینه نگهداری روابط میان اعضاء < مزایای حاصل از سرمایه
دومین انتقاد ناشی از بکارگیری سرمایه‌ی اجتماعی، به پیوندهای قوی بوجود آمده در سازمان مربوط می‏شود؛ بدین صورت که سرمایه‌ی اجتماعی گرایش به تقویت روابط میان‏ اعضاء و استحکام این روابط دارد، اما تحقیقات انجام‏ شده‏ در این زمینه، نشان داده است‏ که سازمان ها و تیم هایی که دارای پیوندهای قوی با سایر واحدها هستند برای انجام‏ وظایف خود نسبت به تیم هایی که پیوند ضعیفتری دارند کندتر عمل می‏کنند. به عبارتی، پیوندها و ارتباطات قوی (که حاصل سرمایه اجتماعی است) دارای اثربخشی کمتری‏ نسبت به پیوندهای ضعیف است و تیم هایی که دارای پیوند ضعیفی با سایر واحدها هستند کار سریعتر و بهتر انجام می‏شود.
نقد دیگر سرمایه‌ی اجتماعی به مزیت‏” یکپارچگی‏” مربوط است. ممکن است در برخی موارد، نتیجه عکس برای بازیگران‏ اصلی ببار آورد. داشتن اتحاد و یکپارچگی بیش از اندازه با اعضای یک گروه ممکن‏ است بازیگران را مشغول روابط و ارتباط با آنان ساخته و از توجه به اهداف و مأموریت های اصلی می‏کاهد و در برخی مواقع حتی جابجایی هدف و وسیله صورت‏ می‏گیرد، بدین صورت که حفظ روابط میان اعضاء جایگزین اهداف و مأموریت های سازمان‏ می‏شود. علاوه بر امکان جابجایی اهداف، تقویت روحیه‏” یکپارچگی‏” می‏تواند موجب‏ کاهش افکار جدید در سازمان، تنبلی و کوته‏نظری اعضاء شود. همانگونه که ‏” دور و پاول‏” متذکر می‏شوند: پیوندهایی که موجب وسعت دید و تقویت بینش اعضاء در سازمان‏ می‏شود ممکن است، تبدیل به پیوندهایی شود که موجب کوری و نابینایی آنان شود.
اوزی‏ (۱۹۹۷) در تحقیقاتی نشان داد که تقویت سرمایه‌ی اجتماعی در سازمان‏ می‌تواند باعث افزایش کینه‏توزی اعضاء، مقاومت در برابر اطلاعات جدید و ممانعت از ارزیابی‏ آنها و افزایش آسیب‏پذیری کل سازمان در مقابل تغییرات دامنه‏دار محیط فراهم آورد. بعضی معتقدند که سرمایه اجتماعی نتایج مثبت به دنبال ندارد. به عنوان مثال می‌توان به فعالیت باندهای خشن و تبهکار که توسط روابط درون گروهی (سرمایه اجتماعی درون گروهی) تقویت شده اند، اشاره کرد. این مثال اهمیت تمایز بین سرمایه اجتماعی پیوندی و درون گروهی را (که آسانتر حاصل می‌شود) آشکارتر می‌سازد. در موارد وجود نتایج منفی، میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی در مقایسه با نوع پیوندی به مراتب بیشتر است.
بدون سرمایه اجتماعی پیوندی، گروه های باندی ممکن است به انزوا و محرومیت از مابقی جامعه کشانده شوند. اما نکته مهمتر این است که ارتباط پیوندی آنها با دیگر گروه ها، رابطه‌ای که نشان دهنده افزایش سرمایه اجتماعی است، ممکن است قطع شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی شرط لازم توسعه نوع قدرتمندتر یعنی سرمایه اجتماعی پیوندی است (Larsen, 2004). انواع درون گروهی و پیوندی در صورتی که با هم در تعادل باشند می‌توانند سودمند باشند، در غیر این صورت ممکن است بر ضد هم عمل کنند. در حالیکه سرمایه اجتماعی می‌بالد و گروه های همگن توانمندتری به وجود می‌آیند، احتمال ایجاد سرمایه اجتماعی پیوندی کمتر می‌شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی می‌تواند از عقاید یک گروه نیز در گذر زمان محافظت کند و باعث جذب افراد حول یک آرمان افراطی گردد. تقویت روابط تنگ نظرانه می‌تواند به مسائل عدیده‌ای همچون به حاشیه رانده شدن قومیت ها و انزوا بیانجامد. در موارد حاد، پاکسازی قومی هم ممکن است اتفاق بیافتد اگر رابطه بین دو گروه فوق العاده منفی باشد. در موارد خفیفتر، نتیجه انزوای بعضی اجتماعات در نقاطی مثل حومه شهرها در اثر وجود سرمایه اجتماعی درون گروهی و دور ماندن از مراکز تولید نوع پیوندی خواهد بود.
سرمایه اجتماعی از دیدگاه سازمانی پوتنام نیز ممکن است عواقب منفی داشته باشد. اگر نهادهای سیاسی و دموکراسی در کشور به میزان کافی استحکام نداشته و بنابراین گروه های صاحب سرمایه اجتماعی بر آنها غلبه کنند. در جامعه مدنی و سقوط جمهوری وایمار چنین آمده است که “ مشکل اصلی آلمان در دوران ویلهمی و وایمار نه ضعف جامعه مدنی بلکه ضعف زیربنای سیاسی بود”. زیرا که نهادهای سیاسی آنقدر ضعیف بودند که مردم به راه های دیگر متوسل شدند. “ آلمان ها خود را به کلوپ ها، انجمن های داوطلبانه، و سازمان های حرفه‌ای مشغول کردند تا از سرخوردگی ناشی از شکست های دولت مرکزی و احزاب سیاسی خلاص شوند. در نتیجه ستون های جمهوری وایمار را سست کرده و راه رسیدن هیتلر به قدرت را هموار کردند”. در این مقاله، نویسنده مدعی است که هیتلر از آن جهت به سرعت به قدرت رسید که توانست گروه های جامعه را برای رسیدن به یک هدف مشترک به حرکت در آورد. اگرچه در آن زمان جامعه آلمان یک جامعه “متحد” به حساب می‌آمد، گروه های مردم متفرق بوده و اعضاء آنها از مهارت هایی که در گروه کسب کرده بودند، برای پیشبرد جامعه استفاده نمی کردند. مردم در جمهوری وایمر به شدت درونگرا شده بودند. هیتلر توانست با توسل به هدف اعتلای آلمان به صدر قدرت های سیاسی جهان، بر این خصوصیت مردم سرمایه گذاری کرده و گروه های منفصل را با هم متحد کند. نظم قدیمی جهان در جنگ جهانی اول نابود شده بود و هیتلر معتقد بود که آلمان هم محق است و هم اراده آن را دارد تا به یک ابرقدرت جهانی تبدیل شود (berman, 1997 ).
مطالعات بعدی پوتنام نشان دادند که مهاجرت و تنوع نژادی مانع رشد سرمایه اجتماعی و افزایش اعتماد عمومی مرتبط با آن می‌شوند (Putnam, 2007). در این مطالعات نشان داده شده است که در مناطق ناهمگون آمریکا، پاره‌ای از افراد سهمی در هیچ یک از انواع سرمایه اجتماعی درون گروهی و پیوندی ندارند. در جوامعی که مهاجرت به آنها زیاد است (همچون ایالات متحده) یا ناهمگونی قومی بالاست (همچون اروپای شرقی) شهروندان در هر دو نوع سرمایه اجتماعی کمبود دارند و در کل سطح اعتماد در خارج از اجتماعات همگون بسیار پایین است. عدم تجانس باعث شده است که مردم حتی از نزدیکترین گروه ها و روابط شان دوری کنند و به جمعی از افراد شدیداً منفرد تبدیل شوند، نقطه مقابل اجتماع همبسته‌ای که قبلا در آن بودند. این نتایج بر خلاف باورهای قبلی هستند که می‌گفتند تماس با تنوع [اجتماعی] سرمایه اجتماعی را چه از طریق پیوند زدن شکاف های اجتماعی مابین اقوام و چه از طریق تحکیم پیوندهای درون گروهی تقویت می‌کند.
۲-۱-۷) نشانه‌های ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان:
فقدان یا ضعف سرمایه اجتماعی در سازمان دارای نشانگانی است. کارکنان بی اعتنا به مسئولیت‌های خود هستند. تیم‌ها و کمیته‌های کاری معمولاً بدون نتیجه به پایان می‌رسند. فقدان روحیه رقابت و وجود دستورالعمل های متعدد و رسمی، عدم اعتماد و ایجاد نهادهای موازی نظارتی و کنترلی و بازرسی از شاخصه های دیگر می‌باشند. شایعه پراکنی و ترور و تخریب اشخاص که ناشی از عدم اطمینان می‌باشد و بوروکراسی و دیوانسالاری نیز از شاخص های دیگر ضعف سرمایه اجتماعی می‌باشد (مبشری، ۱۳۸۷).
شکل۲-۵) نشانه‌های ضعف سرمایه‌های اجتماعی در سازمان (مبشری،۱۳۸۷)
۲-۱-۸) عوامل موثر برشکل گیری سرمایه اجتماعی
عوامل متعددی هستند که منجر به تولید سرمایه اجتماعی می‌گردند که مهمترین آنها عبارتند از: خودباوری، اعتماد به نفس، کرامت نفس، احترام متقابل، اعتماد متقابل، ارتباطات، خلاقیت و نوآوری.
شکل۲- ۶) عوامل موثر بر شکل گیری سرمایه اجتماعی (مبشری,۱۳۸۷)
احترام به دیگران و خود تائیدی و خودآگاهی نیز از عناصر مهم دیگر به شمار می‌روند. این ویژگی ها عامل موثری جهت ایجاد سرمایه اجتماعی و پاسداری از هنجارهای مورد قبول می‌باشند. نهادینه کردن اخلاق در سازمان ها در پی ایجاد سرمایه اجتماعی و پاسداری از هنجارهای مورد قبول پدیدار می‌گردد. ادیان و مذاهب را نیز می‌توان یکی از منابع ایجاد سرمایه اجتماعی دانست. بسیاری از مذاهب با ترویج ارزش هایی نظیر مشارکت، صداقت، اعتماد، ایثار و موارد مشابه موجب سرمایه اجتماعی بالایی بین اعضای خود می‌شوند. گسترش ارزش های اخلاقی مبتنی بر صداقت و اعتماد در یک سیستم اجتماعی می‌تواند سرمایه اجتماعی بالایی را به وجود آورد. هرچند ادیان و مذاهبی در این زمینه می‌توانند موفق باشند که علاوه بر ایجاد اعتماد داخلی، زمینه برقراری روابط مفید و موثر را با گروه ها و مذاهب دیگر اجتماعی فراهم سازند. در حالت عکس نیز، فرقه گرایی می‌تواند موجب بحران های اجتماعی و خشونت گردد. اما به هرحال ادیان در گذشته، حال و آینده قطعا نقش جدی ای را در سرمایه اجتماعی داشته و خواهند داشت (فوکویاما، ۱۳۷۹).
دین اسلام دارای ظرفیت های زیادی برای تقویت سرمایه اجتماعی در جوامع مسلمان است. توجه و اهتمام بیشتر به ترویج مولفه های اخلاقی تاکید شده در دین اسلام مانند: راستی و صداقت، وفا به عهد، احترام به حقوق دیگران، پرهیز از تهمت و موارد مشابه می‌تواند به خوبی زمینه ساز تولید سرمایه اجتماعی در جوامع مسلمان گردد. توجه به اصول و همه ابعاد احکام مترقی اسلام می‌تواند به ایجاد و نهادینه شدن سرمایه اجتماعی بزرگ در کشورهای اسلامی کمک نماید (مبشری، ۱۳۸۷).
۲-۱-۹) روش های اندازه گیری سرمایه اجتماعی
توافقی بر نحوه اندازه گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد و این خود به موضوعی برای بحث تبدیل شده است: چرا باید چیزی را که قابل اندازه گیری نیست سرمایه نامید؟ در حالیکه معمولا به طور حسی می‌توان سطح/ میزان سرمایه اجتماعی را در یک رابطه خاص (سوا از نوع و مقیاس) دریافت. اندازه گیری این مفهوم نسبتاً پیچیده به نظر می‌آید. این مشکل منجر به ایجاد معیارهای مختلف برای عملکردهای مختلف شده است. برای اندازه گیری سرمایه اجتماعی سیاسی، متداول است که جمع کل عضویت اعضاء یک جامعه در گروه ها را به حساب آورند. گروه های با تعداد اعضاء بیشتر (مثل احزاب سیاسی) سهم بیشتری در میزان سرمایه اجتماعی نسبت به گروه های کوچکتر دارند. اگرچه گروه های کوچکتر (همچون اجتماعات) هم در کل نقش قابل توجهی را می‌توانند ایفا کنند. در عین حال که در نگاه اول به نظر می‌آید تعداد افراد جامعه سقف این میزان باشد، تعدد عضویت مردم در گروه های مختلف می‌تواند این محدودیت را بر طرف کند. در مطالعه‌ای که به نام پروژه Yankee City معروف شد، مشاهده شد که اجتماعی از ۱۷۰۰۰ نفر، در ۲۲۰۰۰ گروه عضو بودند.
سطح همبستگی در گروه نیز بر سرمایه اجتماعی اثر می‌گذارد. اگرچه هیچ روش کمی برای اندازه گیری سطح همبستگی وجود ندارد، در عوض مجموعه‌ای از مدل های شبکه‌های اجتماعی وجود دارد که طی ده ها سال محققین جهت کاربردی کردن سرمایه اجتماعی از آنها استفاده کرده اند. یکی از روش های برتر، روش اندازه گیری قیود رونالد برت است که بر نقش استحکام پیوند و همبستگی گروه استوار است. یکی دیگر از مدل های شبکه محور، مدل سرایت پذیری شبکه می‌باشد.
ارتباط گروه با جامعه نیز از طریقی دیگر بر سرمایه اجتماعی اثر می‌گذارد. پیوندهای نیرومند درونی در بعضی موارد سرمایه اجتماعی ظاهری گروه را از دید عموم کاهش می‌دهد، از جمله در مواردی که گروه درگیر در بزهکاری، بی اعتمادی، تعصب، خشونت یا نفرت نسبت به دیگران باشد. کوکلاس کلان و مافیا نمونه هایی از این نوع سازمان ها هستند ( الوانی و نقوی، ۱۳۸۷).
۲-۱-۱۰) سرمایه اجتماعی و آموزش عالی
دانشگاه و نظام آموزش عالی به عنوان یکی از کانون های اصلی ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی در سطح جامعه محسوب می‌شود. پیشبرد برنامه های توسعه اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور موکول به توسعه آموزش عالی و افزایش اثر بخش و کارائی آن است. دانشگاه‌ها برای ایجاد ظرفیت تغییر و تحول فعالانه نسبت به افزایش سطح دانش و تخصص اعضاء هیأت علمی و کارکنان خود، ابداع شیوه های تدریس، خلاقیت و کارآفرینی دانشجویان اقدام می‌نمایند. در طول تاریخ، دانشگاه به باز تعریف و باز تولید سرمایه‌های خود اشتهار یافته است. تولید مجدد سرمایه‌های فکری و تولیدات علمی، بشدت وابسته به تفکرات پایه‌ای کنشگران عرصه آموزش عالی است. بر این اساس، تولید مهمترین سرمایه دانشگاهی یا سرمایه اجتماعی نیازمند وجود ویژگی هایی در عناصر اصلی آن یعنی اعضای هأت علمی است. لذا اعضایی می‌توانند مولد سرمایه اجتماعی در دانشگاه باشند که بتوانند شعاع اعتماد را در سازمان خود گسترش داده کارکنان، ذینفعان (اعم از مشتریان و سهامداران، زنجیره‌های تامین، دولت و … ) احساس اعتماد نمایند. ویژگی های مثبت‌اندیش و ترویج آن، ایجاد روحیه همکاری بجای توسعه نقش‌های کنترل‌کننده، سهولت دسترسی اطلاعات سازمان توسط ذینفعان از خصوصیات اصلی اعضای دانشگاهی در ایجاد سرمایه اجتماعی می‌باشند (مبشری,۱۳۸۷).
سمپسون و همکاران در مقاله خود با عنوان “ فراتر از سرمایه اجتماعی، دینامیک فضایی بازدهی جمعی برای دانشجویان” بر ابعاد هنجارگرا یا هدف گرای سرمایه اجتماعی تأکید دارند. آنها مدعی هستند که“ منابع و شبکه‌ها ( به طور مثال، انجمن های داوطلبانه، پیوندهای دوستانه، چگالی سازمانی ) به تنهایی خنثی هستند. آنها ممکن است برای کسب اثرات مورد نظر مفید باشند یا نباشند” (Sampson, 1999). فرایند آموزش به معنی فعالسازی و انباشت سرمایه‌های ( فرهنگی و اجتماعی ) است. شبکه‌های حمایتی عامل متمایز کننده راه های مختلف تطبیق هستند. شبکه‌های حمایتی، به عنوان شکلی از سرمایه اجتماعی، شرط لازم برای فعالسازی سرمایه فرهنگی اعضای دانشگاهی و بویژه دانشجویان تازه وارد هستند. میزان سرمایه انباشته شده نیز بستگی به میزان پیشرفت و پویایی در فرایند‌های آموزشی و پژوهشی دارد (Trang, 2003).
امروزه اکثر سازمان ها از بی اعتمادی، ارتباطات بسته و رسمیت بیش از حد رنج می‌برند. باید تغییراتی در راستای اعتماد متقابل شخصی بیشتر، ارتباطات بازتر، انعطاف پذیری شخصی و سازمانی بیشتری ایجاد کرد و در این میان محیط های دانشگاه‌ها هم از این قاعده مستثنی نمی باشند. زیرا که با کمبود تعاملات، ارتباطات میان فردی و گروهی، احساس هویت سازمانی، اعتماد پایین، کار تیمی و مشارکت ضعیف در میان هیأت علمی روبرو هستند. دانشگاه‌ها می‌توانند با سرمایه گذاری در زمینه سرمایه اجتماعی، بر دانش، مهارت و شایستگی های هیات علمی خود و همچنین در سرمایه ساختاری خود از قبیل دارایی فکری، نوآوری، فرآیندها و روش های کاری، یادگیری سازمانی، سیستم های اطلاعاتی و … بیافزایند (Gumes, 2007). در شکل زیر نیز خصوصیات اعضای دانشگاهی که دارای سرمایه اجتماعی می‌باشند نشان داده شده است:
مثبت‌اندیشی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...