داده های مربوط به جریانات نقدی و سایر اطلاعاتی که توان پیش‌بینی سود تقسیمی دارند برای تصمیمات سرمایه گذاری (در مقایسه با داده های متعلق به سود خالص و سود هر سهم) اهمیت بیشتری دارند. اگر وضع چنین است، باید بر شیوه محاسبه سود تقسیمی متعلق به هر سهم و شرایط محاسبه سود تقسیمی متعلق به صورت‌های مالی پیش‌بینی شده توجه بیشتری کرد (در مقایسه با محاسبه و گزارش کردن سود هر سهم). (پارسائیان، ۱۳۸۶، ۴۹۹)

 

امروزه یکی از چالش های پیش روی تحلیل گران مالی و سهام‌داران، مقوله تعیین ارزش واقعی شرکت ها می‌باشد. همان گونه که قبلاً نیز ذکر گردید، اصولاً کلّ معیارهایی که تا کنون در رابطه با تعیین ارزش شرکت و عملکرد مدیران مطرح شده است را می توان به دو دسته تحت عنوان مدل های حسابداری و مدل های اقتصادی طبقه بندی نمود.

 

در مدل حسابداری، ارزش هر سهم شرکت از حاصل ضرب سود هر سهم در ضریب قیمت به سود به دست می‌آید که ارزش شرکت را می توان ‌بر اساس قیمت هر سهم محاسبه شده ضرب در تعداد منتشره نمود.

 

۲-۷) سابقه تحقیقات و مطالعات انجام گرفته

 

۲-۷-۱) تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

 

یومورا (۱۹۹۶) در تحقیقی ارتباط بین EVA، نرخ بازده دارایی ها، نرخ بازده حقوق صاحبان سهام، سود خالص و سود هر سهم را با ارزش افزوده بازار بررسی کرد. جامعه آماری تحقیق نشان داد EVA معیاری است که به بهترین وجه با ثروت آفرینی سهام‌داران مرتبط می‌باشد.

 

بیدل و همکاران (۱۹۹۷) به بررسی محتوای اطلاعاتی EVA، سود باقیمانده و دو معیار متداول اندازه گیری عملکرد یعنی سود و جریان نقدی عملیاتی و مقایسه ارتباط EVA و سود تعهدی با بازده سهام شرکت، پرداخته‌اند.

 

فرناندز (۲۰۰۲) تحقیقی جهت بررسی رابطه بین EVA و ثروت ایجاد شده برای سهام‌داران (CSV) را انجام داد. نمونه وی شامل ۲۶۹ شرکت بود. وی ‌به این نتیجه رسید که همبستگی EVA و ثروت ایجاد شده برای سهام‌داران تنها ۶۶/۱۷% می‌باشد و ۶۰ شرکت که دارای EVA منفی بودند دارای CSV مثبت و ۶۴ شرکت که دارای EVA مثبت بودند دارای CSV منفی بودند. نهایتاًً وی نتیجه گرفت که EVA توان اندازه گیری ثروت ایجاد شده برای سهام‌داران را دارا نمی باشد.

 

ابایرن و یانگ (۱۹۹۶) در تحقیقی که با پشتیبانی شرکت استرن استوارت انجام شد، برای یک دوره تاریخی ده ساله مبالغ EVA و MVA و نرخ بازدهی سرمایه و نرخ متوسط هزینه سرمایه ۱۷۰ شرکت امریکایی و اروپایی را محاسبه و پیوستگی EVA و MVA را تجزیه و تحلیل نمودند. این تحقیق نشان می‌دهد، همبستگی (Correlation) بین EVA و MVA، ۹/۰ درصد است. همین نتایج برای شرکت های انگلیسی نیز قابل دسترسی است، اما برای شرکت های آلمانی همبستگی کمتری وجود دارد. آن دسته از شرکت هایی که نرخ بازدهی بالاتر و نرخ هزینه سرمایه کمتر دارند، MVA بالاتری دارند و همبستگی بالایی بین بازدهی و MVA وجود دارد.

 

لن و ماخیحا (۱۹۹۶) روی EVA و MVA و تغییرات استراتژیک مطالعاتی انجام دادند. آن ها ۲۴۱ شرکت آمریکایی را از سال ۱۹۸۷ تا ۱۹۹۳ مطالعه کردند. آن ها در ابتدا دریافتند که این دو معیار همبستگی مثبتی با بازده سهام دارند و این همبستگی بهتر از نسبت‌های سنتی نظیر ROE، ROA، ROS (نرخ بازده فروش) می‌باشد و در نهایت، آن ها را بین EVA و MVA را مورد مطالعه قرار دارند.

 

ملبورن و همکاران (۱۹۹۷) در تحقیقی تحت عنوان “ در جستجوی بهترین معیار ارزیابی عملکرد” رابطه همبستگی بین دو معیار EVA و REVA را مورد بررسی قرار دادند و ‌به این نتیجه رسیدند که توانایی REVA در پیش‌بینی ایجاد ارزش، بیشتر از معیار EVA می‌باشد.

 

پیکسوتو (۱۹۹۹) نشان داد که سود خالص با ارائه ضریب تعیین ۸۶/۵۳ درصد نسبت به سود عملیاتی (۳۵/۵۱%) و EVA (22/51%)، قدرت توضیح دهندگی بیشتری در ارتباط با ارزش سهام دارد.

 

۲-۷-۲) تحقیقات انجام شده در داخل کشور

 

گروه (۱۳۸۲) در تحقیقی با عنوان “ بررسی تأثیر ارزش افزوده اقتصادی در مقایسه با جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی و سود هر سهم بر ارزش بازار سهام شرکت‌های گروه مواد و محصولات شیمیایی و دارویی” به مقایسه ارزش افزوده و سود هر سهم و جریانات نقدی ناشی از فعالیت‌های عملیاتی پرداخت. بازه زمانی مورد مطالعه در این تحقیق سال‌های ۷۹ تا ۸۳ بود. که به دلیل مطالعه بر یک گروه نتوانست آن را به کل بازار تعمیم دهد. که در این تحقیق تأثیر بیشتر EVA با ارزش بازار را در مقابل EPS و CFO نشان می‌دهد.

 

حنیفه (۱۳۷۵) در تحقیقی با عنوان “ بررسی نقش ارزش افزوده اقتصادی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به تبعیت بازار آن ها ” و آزمون فرضیات خود ‌به این نتیجه رسیدند که بین ارزش افزوده اقتصادی و ارزش بازار سهام شرکت ها یک رابطه ضعیف وجود دارد.

رضایی (۱۳۸۰) تحقیقی با عنوان “ تأثیر رابطه همبستگی بین EVA و ROE در ارزیابی عملکرد شرکت‌های صنعت وسائط نقلیه بورس اوراق بهادار تهران” انجام داد که ‌به این نتیجه دست یافت که میان EVA و ROE رابطه معنادار وجود ندارد.

 

جلیلی (۱۳۸۰) نیز در تحقیق خود با عنوان “ کاربرد اطلاعاتی ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی عملکرد مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران” پس از آزمون فرضیات خود ‌به این نتیجه رسیدند که بین EVA و بازده سهام ارتباط معنی داری وجود ندارد.

 

نظریه (۱۳۸۱) در تحقیقی با موضوع “ ارزیابی رابطه بین EPS و EVA در شرکت های محصولات کانی غیر فلزی” به طرح دو فرضیه زیر پرداخت:

 

فرضیه ۱) بین EVA و EPS شرکت های کانی غیر فلزی رابطه وجود دارد.

 

فرضیه ۲) EVA در مقایسه با EPS در ارزیابی وضعیت شرکت های کانی غیر فلزی مناسبتر است.

 

جهت آزمون اوّل ضریب همبستگی پیرسون بین EVA و EPS شرکت های عضو نمونه محاسبه و با توجه به ضریب همبستگی به دست آمده نتیجه گیری نموده است که رابطه معنا داری بین این دو متغیر وجود ندارد.

 

آزمون دوّم نشان داد که معیار ارزش افزوده اقتصادی در ارزیابی عملکرد شرکت ها بهتر از سود هر سهم می‌باشد.

 

بهرامی (۱۳۷۶) تحقیق خود را تحت عنوان “ تأثیر اطلاعات صورت ارزش افزوده در تصمیم گیری استفاده کنندگان حسابداری” انجام داد. این تحقیق در ارتباط با مزایای صورت ارزش افزوده مواردی مانند آگاهی کارکنان از سهم خود از ثروت ایجاد شده، آگاه نمودن سرمایه گذاران بالفعل و بالقوه از میزان توانایی عملکرد شرکت، تهیه نسبت‌های مالی ‌بر اساس ارزش افزوده به منظور تشخیص نارسایی را مورد بحث قرار داده است.

 

قربانی (۱۳۷۷) پژوهشی تحت عنوان “ تغییرات سود در قبال تغییرات ارزش افزوده در شرکت های تولیدی تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران” انجام داد. در این تحقیق به تعیین بررسی جهت تغییرات سود در سایر تغییرات ارزش افزوده پرداخته است که سود خالص را می توان سهمی دانست که سرمایه گذاران به عنوان صاحبان اصلی شرکت از ارزش افزوده حاصل در شرکت به دست می آورند که هر چه ارزش افزوده بیشتر باشد، سود سهم سهام‌داران (سرمایه گذاران) نیز بیشتر می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...