استمرار فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسأله؛
درخشش ناگهانی یک فکر.
ایجاد نگرش موافق برای پذیرش افکار و طرحهای جدید:
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
برای فعال شدن استعداد بالقوه در افراد، باید زمینه تقویت نگرش مثبت به آزادی فکر و ارائه طرحهای جدید فراهم آید؛ به گونه ای که افراد بتوانند علیرغم واکنشهای نامطلوب احتمالی دیگران؛ با اعتماد به نفس کافی به خلاقیت بپردازند. البته در ابتدا خیلی از فکرها و طرحهای جدید غیر عملی به نظر میرسند؛ ولی افراد مبتکر و خلاق نباید تحت تأثیر این پیش فرض قرار بگیرند؛ زیرا در اینصورت با ناامیدی و یأس دست از نوآوری و خلاقیت میکشند و منشأ افکار و طرحهای جدید آنها به دلیل تنبلی ذهنی، موانع فرهنگی و قضاوتهای ناپخته از بین میرود. برخی از موانع فرهنگی خلاقیت عبارتند از : میزان دانش افراد در مراحل پیشین، گروه و جمع دوستان و نهادهایی که بر الگوهای رفتاری فرد نفوذ دارند؛ به اینترتیب هر چیز جدیدی که الگوهای رفتاری سابق افراد را که به آن عادت کرده اند برهم بزند، محکوم میشود یا نادیده گرفته می شود.
افزایش حساسیت افراد نسبت به مسأله
اهتمام به شناخت و تشخیص مسائل و موانع بهبود طراحی برنامه ها بارزترین علائم حساسیت افراد خلاق نسبت به مسائل است. افراد خلاق ابتدا آنچه را که میخواهند انجام دهند، مشخص می کنند. این امر از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ زیرا با بیان دقیق هدف، موقعیت مطلوبی برای تلاش های خلاقانه ایجاد می شود. تقویت فراگرد خلاقیت هنگامی مؤثر خواهد بود که افراد بدانند چرا ارائه طرحها و فکرهای جدید ضرورت دارد. بدون شناخت نیازها و اهداف، جستجو برای یافتن طرحها و فکرهای جدید کار بیهودهای است. در واقع هر فکر باید با یک هدف یا برنامه معین پیوند داشته باشد. حساس بودن افراد نسبت به مسائل، به تمرکز ذهنی آنان کمک می کند. هنگام خلاقیت باید تلاشها را بر نواحی نسبتاً محدودی متمرکز ساخت؛ در غیر اینصورت به دلیل پراکنده شدن فعالیتها و تلاش های افراد، فراگرد خلاقیت به شدت کند می شود.
مهیا ساختن شرایط خلاقیت از طریق فراهم ساختن مواد خام لازم
فکرها و طرحهای جدید مبتنی بر دانش؛ اندیشهها، و تجربه های افراد است. این منابع از طریق مطالعه، مشاهده، مصاحبه با اشخاص آگاه مسافرت و رسانههای گروهی توسعه مییابد. جستجوی واقعیات باید در دامنهای وسیع انجام شود و همه اجزای مسأله را مدنظر قرار دهد تا گنجینهای از اطلاعات فراهم گردد؛ به گونه ای که ذهن بتواند غنچههای تفکرات جدید را در گلستان آن بشکفاند؛ زیرا فکرها در خلأ شکل نمیگیرند. در این مرحله از فراگرد خلاقیت، بر ضرورت وجود زمان، اهتمام به کار و سعی و تلاش، ایجاد نظم واصرار بر تحقق هدف تأکید می شود. گاهی اوقات دسترسی به اطلاعات دشوار است و مجموعه اطلاعات موجود نیز ناقص است؛ البته اگر همه واقعیات شناخته شده باشند، دیگر نیازی به خلاقیت نخواهد بود. به هر حال، اطلاعات موجود یا مواد خام تفکر باید طبقه بندی و دستهبندی شوند تا قابل استفاده باشند.
ایجاد سلاست فکر
سلاست فکر بر توان گردآوری فکرها و طرحهای متنوع و متعدد در مورد مسأله دلالت دارد؛ ارزش این کار در آن است که با افزایش میزان فکرهای موجود، احتمال یافتن راهحل عملی افزایش مییابد. به همین دلیل، در فراگرد خلاقیت، کمیت فکرها و طرحها نیز حائز اهمیت است یکی دیگر از عوامل مهم محرک خلاقیت، تعیین کردن یک « موعد یا زمانی» برای ایجاد و گردآوری طرحها و فکرهاست؛ زیرا انسان معمولاً تمایل به مسامحه دارد. طرحها و فکرهای به دست آمده را نباید ارزیابی کرد؛ زیرا ارزیابی موجب متوقف ساختن روند ارائه فکرهای جدید میگردد. از این رو بهتر است ارزیابی هنگامی انجام شود که مقدار قابل توجهی از فکرها و طرحها گردآوری شده باشد. این مرحله تا زمانی ادامه یابد که امکان گردآوری هیچ نوع طرح و اندیشه مفید دیگری وجود نداشته باشد. در واقع این یک اصل خلاقیت است که «تا یک موعد معین باید تلاش شود که حتی المقدور طرحها و فکرهای مفید گردآوری شوند. در این مرحله از فراگرد خلاقیت اجتناب از ارزیابی طرحها و افکار جدید ضروری است».
استمرار فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسأله
پس از کار مداوم بر روی یک طرح، ممکن است در آدمی حالت عجز پدیدار شود؛ در این حالت بهترین کار پرهیز از اعمال فشار و اجتناب از تشدید فعالیت ذهنی است، یعنی بهتر است که ذهن خودآگاه خود را از مسأله فارغ کنیم و آن را برای مدتی آسوده بگذاریم. یافتههای علم روانشناسی مؤید آن است که ذهن خودآگاه، فقط بخش کوچکی از قدرت ذهنی آدمی را به کار میگیرد؛ یعنی در بخش عمدهای از ظرفیت ذهنی انسان، میزان نامشخص و مجهولی از اطلاعات؛ واقعیات، و معانی وجود دارد که در فراگرد ضمیر ناخودآگاه، مورد استفاده قرار میگیرد. به همین جهت اگر پس از پدیدار شدن حالت عجز، به ذهن خودآگاه فراغت کافی داده شود؛ این فرصت ایجاد می شود که ذهن ناخوداگاه به یافتن راه حل برای مسأله مورد نظر بپردازد. این مدت زمان از فراگرد یادگیری را «خواب بر روی مسأله[۱۶] مینامند. در این مرحله، فرد به طور مستقیم نقشی ایفا نمیکند، بلکه از طریق استراحت، عدم تمرکز بر مسأله، و اندیشیدن به مسائل دیگر، ذهن خود را از کار بر روی مسأله منصرف میسازد.
درخشش ناگهانی یک فکر
شاید بتوان گفت که اکثر ابتکارات و نوآوریهای افراد خلاق، حاصل جرقهزدن یک فکر جدید در یک حالت غیر قابل انتظار بوده است؛ نظیر کشف قانون وزن حجمی جامدات، توشط ارشمیدس در حمام. البته این امر به شرایط محیط و میزان توجه و دقت به جهان پیرامون نیز بستگی دارد. زمان پیدایش این حالت نا مشخص است؛ به طوری که گاهی ممکن است پس از گذشت چند لحظه، چند ساعت یا چند روز از مرحله قبلی، پیدا شود و گاهی ممکن است سالها طول بکشد تا ذهن درمورد یک مسأله طرح یا راهحل جدیدی را پیدا کند؛ در واقع به نظر میرسد که نمی توان با اعمال زور موجب ارائه طرحهای ابتکاری شد؛ یعنی افراد خلاق نمی توانند به طور اجباری به خلاقیت بپردازند، ولی داشتن زمینه، موقعیت شناسی، هوشیاری، و استقبال از طرحهای ابتکاری کمک می کند تا مرحله خلاقیت آغاز شود (رضائیان،۱۳۸۳).
۲-۲-۶ سطوح خلاقیت
دو سطح خلاقیت شامل خلاقیت اولیه و خلاقیت ثانویه است که به شرح زیر میباشد:
الف: خلاقیت اولیه: این سطح از خلاقیت از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد و در زمان کودکی در همه انسانها وجود دارد .اکثر افراد پس از گذراندن دوران کودکی خلاقیت اولیه را از دست می دهند. افراد به واسطه ضمیر ناخودآگاه، قادر به خیال بافی، تخیل و تولید رفتارها و اعمال تازه بوده که از آنها لذت میبرند.
ب: خلاقیت ثانویه: خلاقیت ثانویه ناشی از ضمیر خودآگاه و یا به عبارتی مبتنی بر عقل و منطق است.
هر چند این دو سطح خلاقیت با هم تفاوت اساسی و واضحی دارند، اما به یکدیگر وابسته و مرتبطاند.
فرد سالم و خلاق کسی است که موفق به پیوند این دو سطح فرایند خودآگاه و ناخودآگاه شود(صادقی مال امیری، ۱۳۸۶). به نظر محققین و صاحب نظران، خروجی خلاق طیف وسیعی از چیزها را در بر دارد که مهمترین آنها عبارتند از: ایده ها، محصول، راهحل، رویه، و خدمت.
محصول خلاق با توجه به سطوح مختلف درجهبندی می شود. تیلر با توجه به محصولات فکری بشر و تحقیق در کیفیت آنها پنج سطح خلاقیت را به شرح زیر شناسایی کرده است که هر یک از آنها شامل درجات مختلفی از خلاقیت است(میرقیداری،۱۳۸۲).
خلاقیت بیانگر: این نوع خلاقیت بیان و اظهار وجود آزادانه شخص را امکان پذیر می سازد. نقاشی فیالبداهه کودکان و ابتکارات آنان به هنگام بازی با یکدیگر یا با اسباب بازیهای مختلف از جمله این نوع خلاقیت محسوب می شوند که در آنها کیفیت محصول اهمیت چندانی ندارد لیکن این اظهار وجود برای تظاهر خلاقیت در سطح بالاتر لازم است.
خلاقیت مولد: در این سطح فرد کوششهای نسبتأ زیادی و در عین حال هدف مندی برای تولید یک شیء جدید یا حل مشکلی به خرج میدهد.
خلاقیت اختراعی: این نوع خلاقیت به وسیله توانایی شخص در تجزیه و تحلیل موقعیت و ساختن ترکیبات جدیدی از عناصر شناخته شده مشخص می شود، در این نوع خلاقیت هیچگونه اثری از عقاید زیربنایی جدید دیده نمی شود.
خلاقیت نوآورانه: بهوسیله این خلاقیت تغییرات معنیدار و مفیدی در اصول و مبانی اولیه نظری، با ساخت و کنش ماشینی یا هنری به عمل می آید.
خلاقیت شهودی: محصول این سطح از خلاقیت، تولید چیزی کاملأ تازه و متفاوت از آنچه که تا به حال وجود داشته است، میباشد (رضاییان، ۱۳۸۳).
۲-۲-۷ انواع خلاقیت
خلاقیت می تواند در همه دورهها و زمینه ها روی دهد. برحسب موضوع و نوع حوزه انواع خلاقیت را می توان به شرح زیر دسته بندی نمود:
خلاقیت علمی: در هر یک از رشته های علم را میتوان خلاقیت علمی نامید. کشفیات و نظریات علمی مانند: نظریه های علوم فیزیک، شیمی، روانشناسی، اقتضاد و غیره خلاقیتهای علمی محسوب میشوند. بنابراین بر حسب اینکه کدام رشته علمی درنظر گرفته شود انواع خلاقیت وجود دارد مانند: خلاقیت شیمی و ریاضی و غیره.
خلاقیت فناورانه: خلاقیت در جنبه های کاربردی و فنی علوم یا به عبارتی خلاقیت در فناوری (تکنولوژی) را میتوان خلاقیت فناورانه(خلاقیت تکنولوژی یا خلاقیت مهندسی) نامید. خلاقیت فناورانه عبارت است از: خلق اندیشهها و طرحهای نو در جنبه های کاربردی علوم و یافتن راههای جدید حل مسائل فنی و مهندسی اعم از نرمافزاری و یا سخت افزاری میباشد.
خلاقیت صنعتی: منظور از خلاقیت صنعتی، خلاقیت در جنبه های فناوری سختافزاری و نرمافزاری یک سازمان میباشد. در سازمانهای صنعتی معمولأ خلاقیت در فناوری سختافزاری، «نوآوری تکنولوژیک و خلاقیت در سیستم سازمانی و مدیریتی،خلاقیت سازمانی» نامیده می شود.
خلاقیت و نوآوری صنعتی را میتوان به چهار دسته کلی از قبیل: خلاقیت و نوآوری بنیادی، خلاقیت و نواوری فرآیندی، خلاقیت و نوآوری فرآوردهای، خلاقیت و نوآوری در بازاریابی طبقه بندی کرد.
خلاقیت هنری: خلاقیت هنری عبارت است از: به خلاقیت در هر یک از رشته های هنری خلاقیت هنری میگویند.
خلاقیت روزانه: خلاقیت روزانه، خلاقیتهایی است که هر فرد همواره در زندگی روزمره خود برای حل مشکل و پیشبرد امور روزانه ایجاد مینماید.
خلاقیت در کودکان: منظور از خلاقیت در کودکان رفتارهای کلامی و عملی خلاقی است که کودکان به شکلهای مختلف از خود بروز می دهند. خلاقیت کودکان به تعبیری می تواند به عنوان خلاقیت روزانه کودکان محسوب شود(گلستان هاشمی،۱۳۸۷).
۲-۲-۸ دیدگاه ها در مورد افراد خلاق
بطور کلی در مورد افراد خلاق دو دیدگاه وجود دارد: یکی دیدگاه خلاقیت به عنوان نبوغ و دیگری دیدگاه خلاقیت به عنوان استعدادهای همگانی.
الف: خلاقیت به عنوان نبوغ: از دیدگاه نبوغ، خلاقیت به واسطه فرایندهای استثنایی تفکر (ضمیرناخودآگاه) ظهور می کند، فرایندهایی که تا اندازهای با تفکر عادی که ما در فعالیتهای روزانه خود به کار میبریم، متفاوتاند. به عبارت دیگر از این دیدگاه نمونههای استثنایی در مورد خلاقیت وجود دارد که ظاهراً میتوان آنها را تنها به دخالت نیروهای مافوق طبیعی نسبت داد (وودمن و سویر،۱۹۹۳[۱۷]). از این دیدگاه اولاً خلاقیت محدود به افراد استثنایی است که نابغه به دنیا آمدهاند. لذا خلاقیت قابل اکتساب نبوده و نمی توان برای آن بسترسازی نمود و برای داشتن افراد و محصولات خلاق بایستی به دنبال یافتن نوابغ بود. ثانیاً تنها آثار و محصولات ویژه و برجسته، خلاق میباشند؛ ثالثاً خلاقیت عمدتاً به حوزه هنر محدود شده است.
ب: خلاقیت به عنوان استعدادی همگانی: دیسی و کانون بر این عقیدهاند که یک مجموعه مشخص و حائز اهمیتی از ویژگیها در طول زندگی باعث سطح بالایی از موفقیت خلاق میشوند که عبارتند از:
خود کنترلی، تحمل کار سخت و استقامت و پشتکار(دیوید مالون، ۲۰۰۲[۱۸]).
۲-۲-۹ دیدگاه های مختلف درباره خلاقیت
با نگاهی به زندگی بشر در طول حیات خویش، متوجه رشد تفکر و اندیشه در انسانها میشویم. بسیاری چنین میپندارند که ابداع، خصوصیتی ذاتی است، در حالی که مدتها ثابت شده است که این استعداد در نوع بشر عمومیت دارد و میتوان با به کارگیری اصول و تکنیکهای معین و با ایجاد طرز فکرهای جدید و با اجتناب از عادات یکنواخت همیشگی، خلاقیت را پرورش داد. دیدگاه های متفاوتی درباره خلاقیت وجود دارد که در ادامه این بخش بررسی می شود.
۲-۳-۹-۱ خلاقیت از دیدگاه روانشناسی
در فرهنگ روانشناسی «پیرون» خلاقیت چنین تعریف شده است:
خلاقیت عبارت است از: کنش اختراعی تخیل سازنده میباشد که طبق نظریات «گتزل» و «جاکسون» چیزی سوای هوش معمولی است. برخی از محققان خلاقیت را نقطه مقابل «همنوایی» میدانند و به نظر آنها خلاقیت یعنی عقاید اصیل، نظریات متفاوت و نحوه متفاوت نگریستن به مسایل است (ویلسون،۱۹۵۶و کراچفیلد ،۱۹۶۲[۱۹]).
اکثر روانشناسان، آفرینندگی و حلمسئله را فرایندهای مشابهی دانسته اند (تورنس،۱۹۶۰[۲۰]، گانیه۱۹۷۷،گیج و برلاینر،۱۹۸۴[۲۱]). گانیه بالاترین سطح یادگیری را حل مساله میداند و معتقد است که آفریینندگی نوع ویژهای از حل مساله است (باباپور،۱۳۷۸).
خلاقیت از دیدگاه روانشناسی، پدیدار شدن تلفیقی از اندیشه های نو به وسیله شهودگرایی از منابع ناشناخته تعریف شده است. از تعریفهای عنوان شده درباره خلاقیت میتوان نتیجه گرفت که درمورد مفهوم خلاقیت، یک توافق عمومی، ولی کند در شرف ظهور است. علیرغم توافق عمومی محدود، درمورد تعریف نظری و عملیاتی خلاقیت، این اعتقاد که خلاقیت مفهومی چند بعدی است در حال تکوین است، میتوان خلاقیت را تولید ایده ها، رهیافتها و مفاهیم اصیل، بدیع و جدیدی دانست که از رفتاری انطباق پذیر برخوردار باشد. پارهای از محققان میگویند: تاکنون کوششهای بسیاری برای تعریف خلاقیت صورت گرفته است.