هوش از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روان شناسان بوده و در طول تاریخچه روانشناسی تلاش بر این بوده که ماهیت هوش ، انواع آن ، تغییر پذیری آن و … ، مورد بررسی قرار گیرد. وقتی درباره هوش صحبت می‌شود، ویژگی هایی چون یادگیری سریع و زیاد ، محاسبات دقیق و فوری و راه حل های جدید به ذهن خطور می‌کند.
بطور کلی تعاریف متعددی از هوش صورت گرفته است و بر این اساس طبقات مختلفی از انواع هوش نیز مطرح شده است. ثوراندیک ، اسپیرمن ، ترستون استرن برگ ، گاردنر افرادی هستند که انواعی از هوش را بر اساس تعاریفی که از آن ارائه کرده ساخته‌اند.
پدیده هوش که بارزترین فعالیت قوای ذهنی بشر است و قدرت سازگاری او با محیط را فراهم می‌آورد. واژه هوش کیفیت پدیده خاصی را که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست بیان می‌کند به عبارت دیگر هوش واژه‌ای است که برای نشان دادن یک متغیر غیرحسی که تنها از طریق خواص آن قابل تفسیر است به کار می‌رود. بر اساس الگوی ساختار هوش میتوان راهبردهای آموزشی را برای تقویت مهارت‌های فراشناختی ارائه کرد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-۱-۲-مشکل تعریف هوش
معمولاً دو دلیل عمده برای اینکه چرا یک تعریف جامع از هوش که مورد اتفاق همه روانشناسان باشد ارائه نشده است وجود دارد.
تعریف یک مفهوم انتزاعی[۱۱] که مستقیماً قابل احساس نیست، آسان نخواهد بود و این مشکل به مبحث هوش محدود نمی‌شود. هنوز در روانشناسی معاصر برای مفاهیمی از قبیل انگیزه[۱۲]، غریزه[۱۳]، اضطراب[۱۴]و شخصیت[۱۵] تعاریف کاملاً دقیقی بیان نشده است (اسکوئیلر، ۱۳۷۲، ص ۱۰).
۲- مشکل دیگر در تعریف هوش وابستگی این مفهوم با فرهنگ جامعه است. مثلاً در یونان باستان توانایی افراد در سخنوری شاخص هوش به شمار می‌رفت. در میان برخی از قبایل آفریقای جنوبی فرد باهوش کسی است که در شکار حیوانات مهارت و جسارت فراوان نشان دهد، در حالی که همین فرد ممکن است در دیگر نقاط جهان فردی عقب مانده تلقی گردد (همان منبع).
البته مشکلی که در تعریف هوش وجود دارد بیشتر یک تعریف آکادمیک است و بیشتر در بحث‌های نظری و کتابهای درسی و کلاسهای دانشگاهی مطرح می‌شود و روانشناسان در عمل با آن روبرو نمی‌شوند.
۲-۱-۳-تعریف هوش
با وجود همه‌ی مشکلاتی که برای تعریف هوش وجود دارد روانشناسان هر کدام تعاریفی از هوش ارائه کرده‌‌اند که به تعدادی از این تعاریف اشاره می‌شود.
بطور کلی تعاریف متعددی را که توسط روانشناسان برای هوش ارائه شده است، می‌توان به سه گروه تربیتی (تحصیلی) ، تحلیلی و کاربردی تفسیم کرد.
۱- تعریف تربیتی هوش
به اعتقاد روانشناسان تربیتی ، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می‌شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی به شمار می‌رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می‌کنند که کودکان باهوش نمره‌های بهتری در دروس خود می‌گیرند و پیشرفت تحصیلی چشم گیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند کیفیت هوش را نمی‌توان به نمره‌ها و پیشرفت تحصیلی محدود کرد، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و به گونه کلی پیشرفت در بیشتر موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد.
۲- تعریف تحلیلی هوش
بنابه اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی ، هوش توانایی استفاده از پدیده‌های رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات محیط است. شاید بهترین تعریف تحلیلی هوش به وسیله « دیوید وکسلر » ، روان شناس امریکایی ، پیشنهاد شده باشد که بیان می‌کند: هوش یعنی تفکر عاقلانه ، عمل منطقی و رفتار موثر در محیط.
۳- تعریف کاربردی هوش
در تعاریف کاربردی ، هوش پدیده‌ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می‌شود و شاید عملی‌ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد.
براى تعریف هوش چند نوع برخورد به این مفهوم در برابر داریم. دو برخورد متداول‏تر، رهیافت روان‏سنجى[۱۶]، رهیافت پردازش اطلاعات[۱۷] و رهیافت رشد [۱۸] است. شیوۀ برخورد اول را فرانسیس گالتون انگلیسى و دیدگاه رشد را ژان پیاژه سویسى بنیاد نهاد.
۱- رهیافت روان‌ سنجى‏
فرانسیس گالتون انگلیسى در کتاب خود، نبوغ ارثى (۱۸۶۹) این نظر را مطرح کرد که تواناییهاى ذهنى انسان قابل اندازه‏گیرى است. بر اساس این نظریه، بینه و سیمون آزمونى براى اندازه‏گیرى هوش طرّاحى کردند. آزمون آنها بر تعریف زیر استوار است:
در مفهوم هوش، استعداد فکرىِ بنیادینى وجود دارد. این استعداد فکرى، توان داورى است و مى‏توان آن را ‘حس خوب‏`، ‘حس عملى‏`، ‘قریحه‏` و ‘استعداد فکرىِ فرد براى تطبیق با محیط` نامید. بنابراین، خوب داورى‏کردن، خوب درک‏کردن و خوب استدلال‏کردن فعالیتهاى اساسى هوش‏اند.
آزمون سیمون و بینه مجموعه‏اى از مسائل است که از کودک انتظار مى‏رود بدون استفاده از یادگیرى‏هاى قبلى یا حافظه طوطى‏وار، و با یارى‏گرفتن از نیروى داورى و استدلال خویش، از پس حل آنها
بر آید، گرچه در این باره که آیا مى‏توان از کودک، یا هر فردى، انتظار داشت که مستقل از پیشینه اطلاعاتى خویش به پرسشهایى پاسخ صحیح بدهد جاى پرسش و تأمل است.
درهرحال، بینه دریافت که نسبت سن عقلى کودک به سن حقیقى‏اش تقریباً در تمام مراحل رشد او ثابت است. براى مثال، کودکى که در چهار سالگى سن عقلىِ او دو سال است، به احتمال زیاد در هشت سالگى سن عقلى او چهار سال نشان مى‏دهد، یعنى سن عقلى این کودک در برابر سن عقلى ِ کودک ‘بهنجار` همواره نسبت یک به دو خواهد بود.
نسبت تقریباً ثابت بین سن حقیقى (یا تقویمى) و سن عقلى را ضریب هوشى، بهره هوشى یا هوش‏بهر[۱۹] مى‏نامند. این آزمون و معادله منتج از آن‏ مبناى همه ارزیابیها و سنجشهاى مهارتهاى ذهنى قرار گرفت.
براى پیداکردن ضریب هوشى، سن عقلىِ فرد را بر سن حقیقى یا تقویمى ِ او تقسیم مى‏کنیم: دو تقسیم بر چهار مساوى ۱/۲ یا ۵/۰ خواهد بود. با ضرب کردن این عدد در ۱۰۰، عدد ۵۰ به دست مى‏آید که بهرۀ هوشى یا ضریب هوشىِ کودکِ مورد بحث است.
در مثالى دیگر، اگر سن عقلىِ یک فرد بیست‏ساله در حد ۱۵ سال باشد، معادله چنین خواهد بود: ۱۵ تقسیم بر ۲۰، که عدد ۵/۷ تقسیم بر ۱۰ یا ۷۵/۰ را به‏دست مى‏دهد. با ضرب کردن این عدد در ۱۰۰ به رقم ۷۵ مى‏رسیم که بهرۀ هوشى چنین فردى است. بر این قرار، ضریب هوشى ِ فردى که سن عقلى‏اش ۱۲ و سن حقیقى‏اش نیز ۱۲ سال باشد، یک‏یکم یا ۱۰۰ است. فردى که سن حقیقى‏اش ۱۸ اما سن عقلى او ۲۲ سال باشد داراى ضریب هوشىِ‏ ۲۲ تقسیم بر ۱۸ باشد داراى بهره هوشىِ ۲۲/۱ (و با ضرب شدن در عدد صد) معادل ۱۲۲ خواهد بود.
دقت کنیم که وقتى مى‏گویند کسى در سن ۴۰ سالگى از ضریب هوشىِ ۱۶۰ برخوردار است، یعنى ۱۶۰ ۴۰x تقسیم بر ۱۰۰ مساوى است با ۶۴؛ و سن عقلىِ چنین فرد نیکبختى در حد فردى ۶۴ ساله خواهد بود. حالا پرسش این است که مگر، در تجربه و در عالم واقع، هر فرد ۶۴ ساله‏اى تقریباً دو برابر فردى ۴۰ ساله از توانایى یادگیرى و مهارت ذهنىِ برخوردار است؟ پاسخ این است که نظریۀ سنجش هوش و تکنیکهاى تخمین ضریب عددى براى هوش، مربوط به دورۀ رشد کودک است.
۲- رهیافتهاى پردازش اطلاعات‏
از دیرباز روان‏سنج‏ها به روش اندازه‏گیرىِ هوش و پیش‏بینى ِ فعالیتهایى مانند یادگیرى بر اساس نتایج چنین آزمونهایى علاقه‏مند بوده‏اند. در مقابل، روانشناسانِ پیرو دیدگاه پردازش اطلاعات بر مطالعۀ فرایندهاى فکرى تأکید داشته‏اند.
برخى نظریه‏پردازان بر این باورند که تفاوت در تواناییهاى شناختى در نتیجه تفاوت در نظام پردازش اطلاعات در ذهن شخص است. براى مثال، هانت و همکارانش چنین بیان مى‏دارند که تفاوتهاى فردى در پردازش اطلاعات متضمّن سه بنیان است:
آگاهى
روش پردازش اطلاعات
‌برنامه‏هاى اولیۀ پردازش اطلاعات.
شمار بزرگى از محققان به این سه بنیانِ تفاوتهاى فردى در پردازش اطلاعات توجه کرده‏اند:
در مقایسه افرادى که مهارت کلامى بالایى‏دارند با افرادى که داراى مهارت کلامى پایین‏ترى هستند: افراد دسته اول اطلاعات موجود در حافظه‏کارى (کوتاه‏مدت) را بسیار سریع‏تر پردازش مى‏کنند.
افراد دسته اول اطلاعات را در نظم صحیح‏ترى نگهدارى مى‏کنند.
افراد دسته اول با سرعت بیشترى اطلاعات را فرا مى‏گیرند و براى ذخیره‏کردن و یادآورى آن اطلاعات از حافظه درازمدت بیشتر کمک مى‏گیرند.
افراد دسته اول نمادهاى نوشتارى را با سرعت بیشترى به فکر تبدیل مى‏کنند.
بنابراین، افرادى که نمره‏هاى بالاترى در ضریب هوشى مى‏گیرند از افرادى که نمره‏هاى پایین‏ترى کسب مى‏کنند در زمینه بسیارى از وظایف مربوط به پردازش اطلاعات برترى نشان مى‏دهند. به این ترتیب، در آزمونهاى روان‏سنجىِ توان ذهنى، تفاوتهاى فردى در پردازش اطلاعات را اندازه‏گیرى مى‏کنند.
در سالهاى اخیر، برخى روانشناسان در پى ایجاد روشهایى هستند که بتوان تفاوتهاى فردى در پردازش اطلاعات را با آنها اندازه گرفت و چنین روشهایى را جایگزین روشهاى روان‏سنجى کرد.
۳-هوش از دیدگاه رشد
پیاژه هوش را نوعى انطباق فرد با جهان خارج تلقى مى‏کند. در واقع، او بر این باور است که انسان براى ادامه حیات خود باید وسایل انطباق خویش با محیط را فراهم آورد. از این دیدگاه هوش عبارت است از نمونه‏اى ویژه از انطباق زیستى، یا توانایىِ ایجاد کنش متقابل و کارا با محیط.
پیاژه رشد شناخت را عبور گام‏به‏گام از بازتابهاى نوزاد تا توانایىِ بزرگسالى از حیث استدلال منطقى و انتزاعى مى‏داند. بر این اساس، سازوکار (مکانیسم) حالات رشد شناخت براى هر فرد اختصاص به خود او دارد، زیرا محیط هر فرد وضعیت خاصى بر او تحمیل مى‏کند و، در نتیجه، رشد شناخت هر فرد هم محدود به فرایندهاى عام رشد ذهن و هم محدود به تجارب خاص اوست.
پیاژه استدلال مى‏کند که چهار عامل اساسى در رشد تفکر آدمى تأثیر مى‏گذارد:
بلوغ زیست‏شناختى؛
تجربه‏اندوزى از محیط فیزیکى؛
تجربه‏اندوزى از محیط اجتماعى؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...